باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

صادرات

یکبار در هفته نامه ی  توفیق 

عکسی چاپ شده بود که کسی در حال دویدن بود 

در حالیکه انگشت نشانه اش در ماته تش بود 

بهش می گن چرا می دوی؟

میگه از ترس بانک صادرات !

میگن خب چرا انگشتت اونجاس ؟

می گه :  می ترسم بانک صادرات اینجا هم شعبه بزند !

حالا قضیه ی ادغام بانکهای نظامی در بانک سپه است

باعث  شده در خیابان ما چهار پنج تا بانک سپه به فاصله هر پانصد قدم  خود نمایی کند

والله اینهمه شعبه صرفه اقتصادی ندارد 

همه را جمع کنید و جایگاه‌های  آنرا بفروشید و به کسب و کار ملت بزنید 

جالب اینجاست اگه بخواهی یک موجودی از کارت بانک سپه ات که قبلا مثلا ایرانیان بوده در باجه ی بانک سپه ای که قبلا قوامین بوده بگیرید مبلغ هزار و پانصد ریال کم می کنند 

در حالیکه در شعبات یکسان یا نباید پولی کسر شود  ، یا فقط سیصد ریال کسر می شود 

این هم کلاهبرداری از نوع بانک سپه 


نظرات 1 + ارسال نظر
Baran 1400/12/14 ساعت 10:21

یاد مش باقر.شوهر عمه ی بانک صادراتی ام افتادم.

سلام
شوهر دختر عمه ی من هم کارمند بانک صادرات بود البته تحصیلدار با یک دوچرخه نامه های بانک را به مشتریها می داد
در موشک اندازی عراق به شهر ها شهید شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد