باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

روز مره های کرونایی

این روز ها که جهان در گیر نبرد سخت با کرونا هست 

یک طوری باید خود را سرگرم کرد 

بعضی ها کتاب می خوانند که من حوصله اش را ندارم یعنی حواسم بین خواندن ها یک باره می ره عالم هپروت !

ولی اگه کتاب را گفتاری گوش کنم خوبه 

کتاب خاطرات  فردوست را شنیداری خوندم 

چند تا مجله ی حل جدول هم خریده ایم که با هم حل می کنیم 

شبها هم از فیلم های دانلود مفتکی استفاده می کنیم 

البته تا حالا فیلم های چهارشنبه سوری ' فروشنده ' جن زیبا ' مرد بی سایه و ' چند تا دیگه را   دیده ایم 

ولی داستان هایش درعین زیبایی غم انگیز است 

بعد از ظهر هم از ساعت پنج عصر برنامه ی غنچه ها را از کانال چهار می بینم و ساعت پنج و نیم هم رادیو گفتگو را که پیرامون مسائل سیاسی است را تا نزدیک به هفت عصر گوش می دهم

و برنامه ی رادیو?گفتگو را بعداز ساعت شش که غنچه ها تمام می شود 

در حال ورزش در پارک جنب منزل گوش می دهم 



سرگرمی های کرونایی

این روزها گذر زمان سخت شده است 

قرنطینه ی خانگی برای آدمهاییکه صبح الاطلوع بیرون می زدند و تا پاسی از غروب هم نبودند خیلی سخت است 

به خصوص آنهائیکه درآمدشان روزانه بود 

حالا بماند  که روزی ندارند و هزینه دارند 

خدا به فریادشان برسد 

چند وقت پیش که ما کار و کاسبی راه انداخته بودیم و خرداد ماه که می شد درگیر مسئله ی مالیات دادن می شدیم همیشه معترض به مبلغ بودم 

ولی کارتم نمی بردید و بالاخره مبلغ را با بی میلی می پرداختم و شاهد اجحاف ها بودم که می شد 

روزی پیشنهاد ایمیلی به یکی از بزرگان دادم بیایید الان که صدقه سری حکمت احمدی نژادی همه دارای کارت بانک هستند مالیات و عوارض را همانجا در خرید ها اخذ کنید و بساط اداره ی دارایی را هم جمع کنید 

پول نقد هم دیگه چاپ نکنید ورودی و خروجی هر کس کاملا مشخص هست بساط رشوه و زیر میزی و رو میزی هم جمع می شود 

الان که اکثر فروشگاهها و بانک ها از دریافت پول خودداری می کنند می بینم نظرم هم زیاد بی ربط نبوده است 




پسا کرونا در منزل

پسا کرونا در منزل

همسر زیر بار قبول اینکه کرونایی بود و دیگه در مقابل بیماری مقاوم است که نمی رود 

علاوه بر پروتکل های دولتی یک پروتکل داخلی هم تعیین  کرده !

میگه اولا از کجا معلوم  که من کرونا داشتم ؟

دلایل را قبول ندارد !

میگه تازه از کجا معلوم بر فرض محال داشتن کرونا دو باره کرونایی نشم؟

میگم به همان دلیل که میگن بیایید پلاسما بدهید تا بقیه ی بیماران با تزریق پلاسما خوب بشوند

پروتکل همسر از قرار زیر است 

برقراری فاصله ی بیشتر از دو متر 

لباس ها باید دم در بیرون آورده شود و داخل کیسه نهاده شود 

دستها دم در الکل مالی شود 

بعد دستها به مدت یک دقیقه صابون مالی و شسته شود 

خرید قبل از ورود پاستوریزه و همولیژه شود 

نان خریداری شده دو دقیقه در مایکروفر چرخانده شود ( بازجویی این نون را با چی قطعه بندی کردی با چی حمل کردی پول نقد دادی یا کارت کشیدی کارت را ضد عفونی کرده بودی با دستهایت چی کردی و ۰۰۰۰)

البته تمام پروتکل را  در خارج از منزل رعایت نمی کنم یعنی واقعا نمی شه رعایت کرد

ولی در منزل برای مصونیت از غرولند ها چرا ۰


ما و کرونا

سه روز بود که حاج خانم سرفه ی کوتاه کوتاه می زد 

که بی سابقه بود 

اولش گفتم فکر کنم باز وایتکس و شوینده قاطی کرده و دم عیدی به جون در و دیوار افتاده ولی سرفه ها همراه شد با خس خس سینه 

یک کار بیمارستانی دختر داشت همسر هم همراهی کرد و شب هم در منزل دختر موند 

فرداش که به خونه برگشت دراز به دراز افتاد بی حال و بی اشتها همراه با تک سرفه 

فرداش گفت برویم بیمارستان 

به کلینیک بیمارستان رفتیم پزشک داخلی قرص سرماخوردگی و شربت سینه داد گفت اگه خوب نشدی سه رو ز بعد یک آزمایش بده 

سه روز گذشت و سه روز در خواب بیداری غذا می پخت و ما غذای سوخته می خوردیم 

روز جمعه به اورژانس مراجعه کردیم دم در یک خانم در لباس مخصوص تب ها را اندازه می گرفت و اجازهی ورود می داد 

آزمایش خون گرفتیم مشکلی نبود

روز شنبه دخترها فهمیدند زنگ پشت زنگ 

ببرش بیمارستان آتیه 

روز تعطیل روز پدر به اورژانس آتیه رفتیم 

هفت هشت نفر توی صف ایستاده بودند با سرفه های آنچنانی 

موقع ورود پرستار دم در از شقیقه مقدار تب را اندازه گرفت گفت سی و هفت و نیم است 

انگشت سبابه را در یک دستگاه گذاشت بعد گفت اگه داخل بروید مریض برمی گردید نود و نه درصد الان کرونا دارند فردا بروید ساختمان پزشگان بیمارستان 

فردا به ساختمان مراجعه کردیم 

پس از معاینه و عکس گفت ویروسی است باید استراحت کنی مقداری قرص تقویتی و شربت سینه داد

پسر متوجه شد گفت یکی از دوستنام تا اسکن نکرد نفهمید کرونا دارد بروید سی اسکن کنید 

گفتم باشه زنگ می زنم از عمو می پرسم 

زنگ زدم گفت فرض کن  کروناس قرنطینه در منزل حفظ فاصله بهترین درمان است 

من هم کلی آبمیوه و کمپوت خریدم گفتم حالا که اشتها نداری لااقل آبمیوه بنوش 

شربت عسل و بیدمشک هم خوبه 

خودش بعد ها گفت شربت بیدمشک که می نوشیدم درد قفسه ی سینه و سرفه قطع می شه 

جالب اینکه او که معتاد به چایی بود اصلا رغبتی به نوشیدن چای نداشت

چهارده روز طول کشید تا از رختخواب برخواست دیگه عید و سال تحویل تمام شد 

حالا هم داره قضای شستشوی قبل عید را به جای می آورد