باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

کرونا ای بی حیا

چه روزگاری شده 

اسمش باعث رکود شد 

آقا کلی سرگرمی داشتیم همه بر باد رفت 

نه میهمانی می آید و نه میهمانی می رویم

خیابان و پارک شده خلوت خانه 

استخر و سونا و چکوزی

 هم که تعطیل است 

مسجد ها را بگو یک اذان نیم بند می گن و چهار نفر پیر و پاتال مثل من تند به تند نماز را کمرشون می زنند و می روند

بدبخت آن زن و مردی که از باز بودن مساجد کلاهی برای خود دوخته بودند و به عنوان سرطانی و تهیه جهیزیه مردم را تیغ می زدند حالا تیغ را چگونه بزنند

دزد ها را بگو همین دمی عیدی که مردم مسافرت می رفتند با خیال راحت خرج یک سالشون را در می آوردند حالا چطور زندگی بکنن 

کیف زنی و موبایل قاپی هم امکانش نیست

ما را بگو بیکاری هامون را پای سخنرانی این و او می نشستیم و بعضی وقتا هم که دلمون ضعف می رفت به اولین مجلس فاتحه خوانی می رفتیم و دوتا چای و خرما می خوردیم و فاتحه ای می فرستادیم 

راستی مرگ و میر ها دیگه مجلس ندارند بنده ی خدا مداح ها  هم بیکار شدن 

به دوستها زنگ می زنم میگن کپک زدیم از بس خونه نشینی کردیم 

تلویزیون هم انگار نافش را با  کرونا بریده اند تا باز می کنی میگه دستت را شستی الکل مالی کردی 

از امروز هم که مقررات جدید قراره پیاده بشه

خلاصه برات بگم شوخی شوخی همه مون یک جوری قاطی کرده ایم 

به امید دفع این بلا باید منتظر بود