باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

نامه ای که نرسید

طبق عادت هنگام رانندگی موج رادیو روی فرکانس رادیو ایران بود 

گوینده در حال صحبت با بنگاه معاملات ملکی 

یک واحد آپارتمان مبله ساعتی برای اجاره می خواهم  آیا دارید 

طرف  بله    کرایه از صد و پنجاه هزار تومن به بالاست امکانات هم همه چیز دارند استخر و جگوزی و .....

خبرنگار سوال کرد خب اگه ما بخواهیم یک ساعتی با دوستان آنجا باشیم آیا برایمون دردسر نمیشه مشکل ایجاد نمی کنند 

بنگاهی جواب داد نه خیالتون راحت باشد مدارک هم بجز کارت ملی چیزی نیاز نیست  

چند روز پیش شایعه شد که  دولت روسیه به منظور تسهیل در امر ازدواج دختران روسی با جوانان غیر روسی علاوه بر دادن ویزای اقامت مبلغ پانزده هزار دلار هم کمک می کند .

همین شایعه باعث تجمع کلی جوان مشتاق به امر ازدواج در مقابل  سفارتخانه روس شد  در نهایت سفارتخانه با چسباندن کاغذی  آنرا شایعه خواند .


واکنش سفارت روسیه در تهران به انتشار خبر ازدواج با دختران روسی + عکس

چند روز پیش هم دولت اسرائیل اعلام کرد که برای شکستن روحیه ی  مبارزه جویی جوانان مسلمان از ترفند از راه بدر کردن جوانان به وسیله ی زنان یهودی استفاده خواهد کرد 

خدا کند  لااقل چشم و گوش سیاستمداران ما باز شود که جوانان ما جویای کار و ازدواج هستند  تا فردا شاهد تجمع جوانانمون در مقابل  سفارتخانه ی اسرائیل در کشور های هم جوارنباشیم 

هو ی مادر بزرگ

دیشب نشستم و سریال شهرزاد را نصفه نیمه نگاه کردم 

بعدش با خانواده بحث در مورد سریال شروع شد و راجع به مرد سالاری اون قدیم قدیما صحبت شد  که آری مردهای قدیمی اینطوری بودند 

من هم یاد خاطرات بچه گی افتادم و برایشان تعریف کردم 

مادر بزرگم یک هوی داشت که الحق در زمان پیری اش هم هنوز زیبا و خوش اندام بود .

مادر بزرگ من بر عکس هوی زیبایش  چاق و قد کوتاه  بد اخلاق و بد دهن بود 

حتما جوانی اش هم همیطوری بود که بابا بزرگ سرش هوی آورده بود 

همیشه عمه ی ما می گفت من آهو را حلال نمی کنم آهو اسم هوی مادر بزرگم بود 

تا بالاخره سئوال کردم علت اینکه اون را حلا ل نمی کنی چه هست  ؟

گفت برادری داشتم چهارده پانزده ساله  که بد اخلاقی ها و نا سازگار های آهو و پدرم باعث طلاق مادرم شد برادرم  هم خانه را ترک کرد و در واقع فرار کرد همزمان با فرار برادرم  آهو تهمت دزدی به او زد که طلا و جواهراتم را او برده است 

پدر پیگیر فرار پسر می شود و او را در یکی از شهرستانها پیدا می کند و به منزل بازمی گردانی و به چوب می بندد به طوریکه فردای آنروز برادرم فوت می کند 

بعد ها طلاها و جواهرات پیدا می شوند و تهمت دزدی افشا اما چون آهو سوگلی پدرم بود  کارش نداشت 

اما خدایی تا زمان مرگش من  ازش بد رفتاری و بدی ندیدم  



سطل پلاستیکی

⭕️ افزایش غرامت ایران در پرونده «11 سبتامبر» به بیش از 21 میلیارد دلار!


❌ یک روزنامه فرامنطقه‌ای سعودی مدعی شد دادگاهی در نیویورک که ایران را در حادثه «11 سبتامبر» آمریکا دخیل دانسته و محکوم کرده، غرامت تهران را بیش از 21 میلیارد دلار می‌داند.

قضیه ی بالا منو یاد  خاطره ی بچگی انداخت

دو تا بچه دعوایشان شده بود یکی یک سطل پلاستیکی بزرگ دستش بود و قدش بلند شاید دوازده سیزده ساله بود

اون یکی هفت هشت ساله ولی پر رو

دورشان هم بیست سی نفر جمع شده بودند 

پسر کوچکیه فحش می داد و پسر بزرگه با سطل محکم می کوبید توی سرش 

باز فحش می داد باز سطل را به سرش می کوبیدند

خب مردم  دور برشون هم که سرگرمی پیدا کرده بودند فقط می خندیدند

بالاخره پسرک دست از فحش دادن بر داشت و جمعیت متفرق شدند