خیلی ها به دعا کردن و دعا نویسی اعتقاد ندارند و اونو یک دکان برای چاپیدن مردم می دانند
خود من هم به همه ی آنها اعتقاد ندارم ولی خوب بعضی چیز ها را دیده و یا از افراد معتمد شنیده ام که کمی منو دچار تردید میکند
یکی از اقوام از زایمان اولی اش چندین سال گذشته بود ولی برای فرزند بعدی به هر دری می زد و به هر پزشکی مراجعه میکرد
نتیجه ای نداشت تمام آزمایشات هم چیز خاصی را نشون نمی داد
از طرفی هم شدید تحت فشار همسر و خانواده ی همسر بود که اعتقاد داشتند دور سفره باید هفت هشت تا بچه ی قد و نیم قد نشسته باشند
در خوزستان یک دعا نویس بود که خیلی به او مردم اعتقاد داشتند که چند سالی است که به رحمت خدا رفته است
این قوم و خویش نزدیک نا امید از همه جا بالاخره به سفارش بعضی از اقوام همراه شوهر به دیدن ملا می رو د
ملا سر کتاب را که باز می کند میگوید چله روی شما افتاده است و رفع آن هم خیلی زحمت دارد باید چند روز روزه بگیرم و به قبرستان بروم و اینکار را بکنم و اون کار را ......
بعد چند روز به ملا مراجعه می کنند و دعا را می گیرند و به آنها هم سفارش می کند چهل روز بعد بارداری حتما دوباره باید مراجعه کند
حاصل آن دعا تولد دومین پسر بود
دومین فرزند که بزرگ شد و به قول معرف از آب و گل در اومد بهانه جویی همسر این قوم و خویش برای فرزند بعدی باز هم شروع شد باز هم از این دکتر به آن دکتر از این آزمایشگاه به آن آزمایشگاه ولی بی نتیجه و سرکوفت های مکرر بعدی
تا بار دیگر بار سفر را بستند و به دیدار ملا رفتند
ملا سر کتاب را که باز می کند میگوید خانم شما هیچ مشگلی ندارد
خود شما باید به پزشگ مراجعه کنید
بعد از مراجعه مرد به پزشک و تست و آزمایش معلوم می شود نطفه اش ضعیف است و نیاز به معالجه و درمان دارد
که نتیجه اش فرزندان بعدی شد