سلام بر شما اینجا پری شب آن طور بود ولی امروز به شدت گرررم است انگار که فصل خوشه دار شدن شالی است ولی شب ها عااالی ست راستی...میلاد خانوم خانومآمبارک
سلام بر شما متشکر از محبت عروس هم هفتم خردادی است نوه دختر ۲۹ خرداد عروس می گفت بیمار بودم به دکتر مراجعه کرد م بهش گفتم آلمانی زیاد بلد نیستم پرسید کجایی هستی گفتم ایران بعد شروع کرد فارسی صحبت کردن گفت اصلا نگران نباش چیزی نیست
آخی.ایشلا که جفت شون سلامت و خوش و موفق باشند. من تولد عروس خانم تونُ با خانوم خانومآ اشتباه گرفتم. به سلامتی بعد این تولد ها.میلاد قند عسل خانِ چون شما و حاج خانوم و آقا پسر در یک ماه با تاریخ متفاوت به دنیا هدیه داده شدین.مامان قند و عسل خان هم بعد ماه میلاد شماست.ولیکن تولد دوماد ها که زیاد مهم نیست. راستی آقای امیر علی خان؟از مادر خانم تون چه خبر؟از خواهر خانوم تون که مهمان شما می شد و شما راهی قم می شدین.از ایشان چه خبر؟ چوپان یه دونه خواهر خانوم داره.میگه قیافه ی باجناق م.برام فُلِ.حالا بنده خدا.بچه بی زبونی ها.میگه نه.تو اون مارمولکُ نمیشناسی.دنیا یک روزم که شده.من باید یکی تو گوشش بخابونم.بعد به بابا گیان میگه.شانس آوردی.دختر همسایه تونُ نگرفتی.وگرنه الان چهار تا باجناق در پیت داشتی
با سلام سپاسگزارم مامان عیال که دارد زندگی نباتی می گذراند از راه ناف تغذیه می شود بیشترین خدمات را خواهر کوچیکه می دهد البته یک پرستار دائمی هم دارد عیال با خواهرش معمولا دو نفری چند روز می روند برای پرستاری حاج خانم میگه برای من مشکل لست که تنهایی بروم من خودم مریض ام قند دارم دست و پاهام درد می کند الان که نیستم نوه داری هم بعضی روز ها به گردنش افتاده است خودش میگه سخت است از اون خواهر خانم خبری نیست یعنی اینقدر گرفتاری داخلی زیاد شده که روی روابط خانوادگی هم اثر گذاشته است دلم برای دو دخترش می سوزد دو دختری که هم زیبا هستند هم بسیار مومن داره سن‌شان به چهل دو سه سال می رسد و هنوز مجرد اند بالاخره داشتن همسر خوب خودش یک نعمت بزرگ است
با سلام و درود خدمت شما و خانواده عزیز و محترم تان تسلیت عرض میکنم. خداوند طول عمر باعزت توام عاقبت بخیری به شما و عزیزان عزیز تون ببخشه. روح والدین شما و حاج خانوم شاد و قرین رحمت الهی...
یکی از هم ولایتی یک هفته بعد فوت شوهرش به قول گیلک ها همدیگرِ پوشت گشا گیتن به رحمت خدا رفت و این محتاج و مزاحم اولاد نشدن خیلی خوبه به نظرم.
سلام با سپاس از شما خداوند شما و خانواده محترم را در کنار هم نگه دارد خودم را برای خاکسپاری رسوندم سه تا از باجناق ها که نبودند ولی سه تامون بودیم اون یکی هم خودش را از عسلویه رساند اون باجناق کوچیکه و این یکی خیلی زحمتش را کشیدند مخصوصا کوچیکه هم خودش و هم خانم اش و هم دو تا دختراش خدا خیرشون بدهد اون یکی برادر همسر که همیشه در مراسم حضور دارد هیچ کدومشان نبودند گفتند بیمار بوده است مادر قند عسل علیرغم سفارش ام که با بچه کوچک کسی انتظار ندارد بیایی الان هم ترافیک است با اسنپ آمده بود گوش به حرف من نمی دهند و درد سرش به ما می رسد
با سلام و سپاس. خداوند براتون ثواب بنویسه. دست باجناق ها و خانوم و بچه هاشون درد نکنه. نیامدن برادر همسر.ناراحت کننده بود. شما هم به مهر و بزرگواری خودتون مامانِ آقای قندو عسلُ ببخشید. می دونید؟آذر ماهی ها،فطرتاً گوش به حرف ندای درون شون هستن.به نظرم.قطعا حس و حال شون به اش گفت.اگه از آسمون سنگ هم بباره.برو مراسم. در پناه خداوند باشند و باشید.
سلام سپاسگزارم برنامه ریزی کردن خیلی مهمه آنهم در تهران با وجود ترافیک فراوان مثلا مراسم ختم را در سر مزار از ساعت ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ روز پنجشنبه گذاشته اند که هم روزش آن منطقه پر ترافیک است هم ساعتش اوج گرماست البته بهانه است برای دیدن اقوام دخترها میگن بیاییم عمو و عمه و پسر خاله ها و بقیه را که مدت هاست ندیده ایم ببینیم حالا قرار شد من بعدازظهر ببرمشون
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
با درود و سپاس،خیلی خیلی خوب بود.هم تصاویراش،هم نازار شیرین شیرین اش
سلام
با سپاس
دیشب وقت سحر قبل اذان
بارون زد
اما صبح
از ابر ها خبری نبود
سلام بر شما
مبارک
اینجا پری شب آن طور بود
ولی امروز به شدت گرررم است
انگار که فصل خوشه دار شدن شالی است
ولی شب ها عااالی ست
راستی...میلاد خانوم خانومآ
سلام
بر شما
متشکر از محبت
عروس هم هفتم خردادی است
نوه دختر ۲۹ خرداد
عروس می گفت بیمار بودم به دکتر مراجعه کرد م
بهش گفتم آلمانی زیاد بلد نیستم
پرسید کجایی هستی
گفتم ایران
بعد شروع کرد فارسی صحبت کردن
گفت اصلا نگران نباش چیزی نیست
آخی.ایشلا که جفت شون سلامت و خوش و موفق باشند.
از مادر خانم تون چه خبر؟
از خواهر خانوم تون که مهمان شما می شد و
حالا بنده خدا.بچه بی زبونی ها.میگه نه.تو اون مارمولکُ نمیشناسی.دنیا یک روزم که شده.من باید یکی تو گوشش بخابونم
.بعد به بابا گیان میگه.شانس آوردی.دختر همسایه تونُ نگرفتی.وگرنه الان چهار تا باجناق در پیت داشتی
من تولد عروس خانم تونُ
با خانوم خانومآ اشتباه گرفتم.
به سلامتی
بعد این تولد ها.میلاد قند عسل خانِ
چون شما و حاج خانوم و آقا پسر در یک ماه با تاریخ متفاوت به دنیا هدیه داده شدین.مامان قند و عسل خان هم بعد ماه میلاد شماست.ولیکن تولد دوماد ها که زیاد مهم نیست.
راستی آقای امیر علی خان؟
شما راهی قم می شدین.از ایشان چه خبر؟
چوپان یه دونه خواهر خانوم داره.میگه قیافه ی باجناق م.برام فُلِ.
با سلام
سپاسگزارم
مامان عیال که دارد زندگی نباتی می گذراند
از راه ناف تغذیه می شود
بیشترین خدمات را خواهر کوچیکه می دهد
البته یک پرستار دائمی هم دارد
عیال با خواهرش معمولا دو نفری چند روز می روند برای پرستاری
حاج خانم میگه برای من مشکل لست که تنهایی بروم
من خودم مریض ام
قند دارم
دست و پاهام درد می کند
الان که نیستم نوه داری هم بعضی روز ها به گردنش افتاده است
خودش میگه سخت است
از اون خواهر خانم خبری نیست
یعنی اینقدر گرفتاری داخلی زیاد شده که روی روابط خانوادگی هم اثر گذاشته است
دلم برای دو دخترش می سوزد
دو دختری که هم زیبا هستند هم بسیار مومن داره سن‌شان به چهل دو سه سال می رسد و هنوز مجرد اند
بالاخره
داشتن همسر خوب
خودش یک نعمت بزرگ است
با سلام و درود
خوبه به نظرم.
خدمت شما و خانواده عزیز و محترم تان تسلیت عرض میکنم.
خداوند طول عمر باعزت
توام عاقبت بخیری
به شما و عزیزان عزیز تون ببخشه.
روح والدین شما و حاج خانوم شاد و قرین رحمت الهی...
یکی از هم ولایتی
یک هفته بعد فوت شوهرش
به قول گیلک ها
همدیگرِ پوشت گشا گیتن
به رحمت خدا رفت
و این
محتاج و مزاحم اولاد نشدن
خیلی
سلام
با سپاس از شما
خداوند شما و خانواده محترم را در کنار هم نگه دارد
خودم را برای خاکسپاری رسوندم
سه تا از باجناق ها که نبودند
ولی سه تامون بودیم
اون یکی هم خودش را از عسلویه رساند
اون باجناق کوچیکه و این یکی خیلی زحمتش را کشیدند مخصوصا کوچیکه هم خودش و هم خانم اش و هم دو تا دختراش
خدا خیرشون بدهد
اون یکی برادر همسر که همیشه در مراسم حضور دارد هیچ کدومشان نبودند
گفتند بیمار بوده است
مادر قند عسل علیرغم سفارش ام که با بچه کوچک کسی انتظار ندارد بیایی الان هم ترافیک است با اسنپ آمده بود
گوش به حرف من نمی دهند و درد سرش به ما می رسد
با سلام و
سپاس.
خداوند براتون ثواب بنویسه.
دست باجناق ها و خانوم و بچه هاشون درد نکنه.
نیامدن برادر همسر.ناراحت کننده بود.
شما هم
به مهر و بزرگواری خودتون
مامانِ
آقای قندو عسلُ ببخشید.
می دونید؟آذر ماهی ها،فطرتاً گوش به حرف ندای درون شون هستن.به نظرم.قطعا حس و حال شون به اش گفت.اگه از آسمون سنگ هم بباره.برو مراسم.
در پناه خداوند باشند و
باشید.
سلام
سپاسگزارم
برنامه ریزی کردن خیلی مهمه آنهم در تهران با وجود ترافیک فراوان
مثلا مراسم ختم را در سر مزار از ساعت ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ روز پنجشنبه گذاشته اند
که هم روزش آن منطقه پر ترافیک است هم ساعتش اوج گرماست
البته بهانه است برای دیدن اقوام
دخترها میگن بیاییم عمو و عمه و پسر خاله ها و بقیه را که مدت هاست ندیده ایم ببینیم
حالا قرار شد من بعدازظهر ببرمشون