چه بگم‌والله
دوباره برای کاهش تلفات کرونا شش روز شهر البته کشور را تعطیل کردند
بخشنامه کردن ایهاالناس از ساعت د‌وازده دوشنبه بیست و پنجم مرداد راهها بسته می شود
یعنی اگه می خواهید بروید ددر فعلا راه بازه
ادارات و بانک ها همه بسته
بازار هم بسته
ولی دور همی عیب ندارد
اقتصاد که لالا کرده
کارهای اداری ملت هم که دچار رخوت می شه
حالای فردای پایان تعطیلات
هم اعصاب کارگزاران را داغون می کنند و هم مراجعین که در این گرمای خرما پزان باید معطل یک امضا بشوند
اگه دو روز کرونا کاهش پیدا کند بعد از تعطیلات دو باره افزایش خواهد یافت
به نظر من بهتره بانکها ساعت کارشون از ساعت هشت تا هفت بعد ازظهر بشود
بازار را دو باره باز کنند
کلیه ی مرخصی ها ملغی بشود
نیروهای امنیتی ناظر بر رفتار باشد
نزدن ماسک جرم و طول زمان بازداشت تا آخر برچیده شدن بساط کرونا باشد
تنها راه مبارزه فقط زدن ماسک است
سلام بر شما
انگار دکان مش حسینِ
مردمان رودبار،خود جوش،راه رو بستن و
ماشین ها رو برگشت دادن.
جای تعجب و سوالِ؟!چطور ؟و چرا؟!بانک ها رو بستن؟
آخه بهمن ۹۸.با اون هجم از کوید و....با وجود بیماری...مردشریف می رفت اداره.
ساعت های اداری هم تغییر کرده.از ساعت ۵ صبح می رن.قرار بر این بود،۱۲ تعطیل کنن.۱۲ برق ها قطع میشه.کارمندا همه تو بانک می مونن.برق ها وصل و تا سیستم بالا بیاد.ساعت از ۶ گذشته و
ارباب رجوع های پرتوقع،خیال میکنن.صبح تا شب.بانک بازه و
مدام به شیشه می زنن.که درو باز کنید.کار داریم
وای،وای.گل گفتین.آقای امیر علی خان.حالا فردای تعطیلات.جنگ و اعصاب دارن و جای سوزن انداختن نیست
به نظرم،نیروهای امنیتی،ارتش نظارت کنه.شده با تانک و آرپیجی.
61146
با سلام
گل گفتید
انگار مغازه ی مش حسین است
حالا اگر برق دو روز قطع می شد
چه می شد ؟
باید از لای در برایشان نان لواش رد می کردید
و اوناییکه سیگاری اند برای ملاقاتشان سیگار هدیه می بردید
با سلام
خدا پدر آبدارچی بانک رو بیامرزه.خرید ها با ایشانِ.ولیکن سی گار رئیس.ماء الشعیر معاون و...ایشان تهیه میکنن.
ویکی از شاهکارهای ایشان.
شعبه رو شستن.یادشون رفت شلنگ آب رو ببندن.چند ساعت بعد.همساده های بانک.با معاون تماس گرفتن.که از شعبه.آب می زنه بیرون.کارمندی که.نزدیک تر به شعبه بود.رفتن و
تماس گرفت.آقا سیستم،تا کمر تو آبِ
بله آقای امیر علی خان.علی برکت الله
سلام
چه آبدار چی حواس جمعی
اگه دکتر می شد از اونایی بود که لنگه دمپایی تو شکم بیمار جا می گذاشت
آبدار چی تمیر و منظمی است.
.به گمانم.حواسش.پیش خانوم خونه اش بوده.که تنهاست.چون تا دیروقت.برای نظافت مانده بود.وخدا وند دامن خانومش رو سبز کنه
..
سلام
ان شالله خداوند یک فرزند ولایی بهش عنایت فرماید
آن وقت هم حواسش به مادر خواهد ماند و هم به پسر