دیشب رادیو اقتصاد را گوش می دادم
به یک نکته ی جالبی اشاره کرد
و آن استخدام ویزیتور برای شرکت هاست
روال کار اینست که بازار یاب بر مبنای فروش و فعالیتش در صدی در آمد کسب کند
قبلا شرکت ها یک حقوق ثابتی هم در نظر می گرفتند
ولی حالا میگن شما جنس را از ما بخر بعد برو بفروش سودش مال تو !
حالا اگه بازار یاب موفق به فروش نشود حق عودت جنس را هم ندارد
یعنی هم مال داده و هم جان
آنهائی که بازار یابی کرده اند می دانند که کار بسیار دشواریست
یعنی در گرما و سرما باید کفش و کلاه بپوشد و از این واحد تجاری به آن واحد برود
مخصوصا اگه ویزیتور خانم باشد که دیگه واویلاس
+++++
اوایل که بچه ها درس را تمام کرده بودند و در بدر دنبال کار می گشتند
آگهی روزنامه را نشان می کردند که استخدام با ماهی شش میلیون در آمد
وقتی مراجعه می کردیم می گفتند شما سی هزار تومن بدهید و ثبت نام کنید این دوره ها را ببینید بعد استخدام بشوید
یک بار که با بچه ها برای استخدام مراجعه کردم
گفتم تمام ورد و اکسل و فتو شاپ را بلده حتی از شما هم بهتر
ولی زیر بار نمی رفت
می گفت باید این دوره ها را مجدد ببیند
گفتم داداش خودتی
تو از بیکاری مردم برای خودت کار درست کرده ای !
تو این دوره زمانه همه به فکر یک نوع کلاهبرداری اند
از همه ی آنها بد تر بنگاهها هستند
سلام بر شما
این آقای صد میلیونی چطور مطورا
ایشالا که ب سلامتی .تشریف فرما شن و تو بغل مامانِ گل اش لالاکنه
سال قبل.
سارا رو برده بودم مدرسه،کلاس عکاسی..خانومِ برادر زاده اش رو آورده بود.گفت پدر و مادرش جدا شدن.با من زندگی میکنه.دل ام ریش شد..
الدینش.بابت بی کاری و..جدا شده بودن.
خانومِ گفت،
قدیم.
کارخونه ی توشیبا که افتتاح شده بود.
دنبال کارگر می دوئیدین.
گفت،پدرم تعریف کرد.
بادوستان قهوه خونه نشسته بودیم.یهو آمدن گرفتن مون...که الا ب الله.باید استخدام توشیبا شید.
وخوب.
او آمده بود.وضعیت رو بهتر و مجانی کنه.
به قول سید علی صالحی.
"قرار ما این نبود..."
بهرحال،
تن سلامتی و دل خوشی باشه.آدم با یه تکه نون و پنیر هم پادشاهِ
گل دختر مون چطورا؟
سلام
اتفاقا در زمان دانشجویی با پسر عمه ی خدا بیامرزم دنبال کار بودیم
کارخانه ی چیت سازی هم استخدام داشت
ولی ما را نپذیرفتند.چون دانشجو می گفتند روشنفکر است کارگرها را از راه منحرف می کنند
####
به قول آقای صالحی
خارج از گود بودیم
می گفتیم لگش کن
****
مرد صد میلیونی اگه دنیا بیاید ان شاالله
ما هم از غرولند های همسر که حوصله اش از خانه نشینی سر رفته رها می شویم
والله اینطوری که مادرش وسواس پیدا کرده و هر دو سه روز یک بار دکتر می رود پس از دنیا آمدن می خواهد چیکار ه شود خدا می داند