باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

ارزان فروشی

حیف شد 

وبلاگ نویس با ذوقی چون نگین با وبلاگی با عنوان نگین شیراز دیگه نمی نویسد و وبلاگش را حذف کرد 

در زمانی که شاغل بود 

دوست و همکارانم معمولا با هم هماهنگ بودیم که هم کلاس برویم و هم سرکار 

همسرش هم با همسرم همکار بود

یک روز که کلی معطل شدم که بیاید و به کلاس برسیم 

دیدم نه خبری نیست 

بهش زنگ زدم اون زمان موبایل نبود 

پس چرا نمی آیی کلاس الان شروع می شه 

گفت من صبحانه نخورده ام چون همسر آنرا آماده نکرده است !

گفتم مومن خب یک لیوان چای بریز و با یک لقمه نون بردار 

جواب داد 

تو مرد ارزان کن هستی 

وظیفه اشارت بساط صبحانه را بچیند تا من بخورم !

نمی دونم شاید راست می گفت که من مرد ارزان کن هستم !


نظرات 2 + ارسال نظر

درود بر شما
وجدانا خیلی حیف شد.پست های ایشان تماشایی بود.بس که توصیفات را درست و قشنگ واژه نگاری می کردن

از لحن جوابی که به شما داد.انگار که مثلا قیافه اش رو به تصویر کشیدین .خنده ام گرفت.
به گمان ام شما مرد مستقل کنید.

اجی و نانا،وقت پهن کردن رخت و لباس های دایی ها و برادرهام،قربون صدقه ی رکابی و دکمه و شیرازه و یقه و سرآستین ..می رفتن.با حوصله بساط صبحانه رو براشون می چیدن و...

سلام
چند تا وبلاگ بود که خیلی دوستشان داشتم
ولی با پیدایش اینستاگرام و نرم افزار های دیگر آنها هم دیگه جمع کردند
اما وبلاگ. نویسی. یک چیز دیگری است

بنظرم حق باشما بود، رفیقتون باکمال شرمندگی مرد خودخواهی بودن. آدمها به هردلیلی شاید نتونن، اینکه نشد دلیل

این عقده ای است دیگه
تقسیم کار
بانو کار خونه
مرد مدیریت و نون آور خونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد