باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

خاطرات مدرسه 2

معلم کلاس اولی مون آقای ناظری بود 

 هفت هشت روزی بود مدرسه باز شده بود که آقای معلم رونویسی سر کلاسی داد  من هم با ذوق و شوق تمام رونویسی را از کتاب فارسی  و حساب هم تا عدد ده به ما آموزش داده بودند را نوشتم و  با غرور به معلم نشون دادم او هم دو تا صفر خیلی برزگ  با مداد قرمز  در دفترم قرار داد و یک چیزهایی هم گفت که نفهمیدم 

هنوز هم واقعا نمی دونم چرا آن دو صفر را گرفتم با توجه به اینکه هم مادرم به ما آموزش می داد و هم سال قبل کودکستان می رفتم نباید قاعدتا اشتباهی می داشتم 

هنوز بعد پنجاه و چند سال این معما برایم حل نشده چرا صفر گرفتم

نظرات 3 + ارسال نظر
علی 1393/06/26 ساعت 19:15 http://ploton.blogsky.com

دراین مهرکه پیش روداریم تولدیکی ازعزیزانم هست که دوست دارم



براش تبریک تولدجمع کنم هرچقدرشد البته هرچه زیادتربهتر



ممنون میشم دراین پست فقط تبریکهایتان رابزارید

helen 1393/06/27 ساعت 00:41 http://mihanblog-ir-pars.leue.biz

سلامممممم ایول
آدم یه همچین وبایی رو میبینه از وب خودش ناامید میشه
6584

واقعا چرا انقدر معلم های ما غیر منطقی بودند؟!

تنها چیزی که به ذهنم می رسد
اینست که زشت و زیبا می کرد
همه را بک یک چشم نگاه نمی کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد