باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

آری این چنین بود ( 2 )

مسیر را شبانه طی کردیم و اتوبوس مقابل ده ملا حسن ما را پیاده کرد آنور جاده با یک پراید خودمون را جلو خونه ی ملا حسن رسوندیم و به خونه ی اکرم خانم رفته درون اون زیر زمین خزیدیم و منتظر اکرم خانوم شدیم به جز ما سه چهار خانواده دیگر هم منتظر بودند وقتی اکرم خانم را دیدم یک حال و احوالپرسی درست حسابی کردیم 

اکرم خانم گفت : ملا مهمان داره فعلا کسی را نمی پذیرد ( معمولا مقامات دولتی و یا نیروی انتظامی هستند ) 

به هر حال پول ها را آماده کردیم پنجاه تومان سهم اکرم خانم و صد تومان سهم زن ملا است که برای دیدن ملا دریافت می کنند 

دو سه ساعت طول کشید تا میهمان های ملا رفتند 

غلام هماهنگ کننده دیدار با ملا که معمولا از طریق خونه ی او و از طریق دیوار مردم می توانند به دیدار ملا بروند به اکرم خانم می گوید ولی ( پسر ملا ) کسی که ساکن بجنورد است و هر از گاه پیدایش می شود و دو سه روز در ملا حسن می ماند و بعد کلی جمع آوری پول دو باره به بجنورد می رود ظاهرا هر وقت اونجا پیداش می شود درد سر برای مردم درست می کند 

 غلام می گوید  (ولی ) گفته سهم دو تا از میهمان های اکرم خانم را باید به من بدهید اما من به ولی گفته ام که اکرم خانوم میهمان ندارد که صد تومان بی خود به این مردیکه مفت خور ندهیم 

ساعت یازده صبح یک گروه شش نفری تشکیل شد ( برای ملاقات باید شش نفر شد ) و از طریق دیوار خونه ی غلام راهی منزل ملا شدیم اینجا غلام یک سوتی می دهد و  ولی می فهمد که میهمان ها مربوط به اکرم خانوم هستند و مانع دیدار اون ها با ملا می شود و پول هایشون را هم پس می دهد 

اکرم خانوم هم برای دیدار یکی از بستگانش به بجنورد می رود 

غلام میهمان های خودش را راه می اندازد و لی هم مردم را از درب اصلی با دریافت سیصد چهارصد هزار تومن راه می اندازد هر چی غلام اصرار می کند که میهمان های اکرم خانم هم اجازه پیدا کنند نمی گذارد 

هوا هم بشدت گرم است و در اون زیر زمین یک پنکه فقط وجود دارد که ثابت فقط یک نقطه را باد می زند که ده دوازده نفر صورت هامون را به سمت باد گرفته بودیم تا خنک شویم اعصاب ها بهم ریخته بود مخصوصا مایی که شب هم درست نخوابیده بودیم 

( ادامه دارد )

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام
واقعا تصور اینهمه سختی هم خیلی وحشتناکه... امیدوارم حداقل ارزش اینهمه سحتی رو داشت دیدار ملا حسن...

همه بالاخره با یک امیدی این رنج را تحمل می کنند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد