باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

خاطرات سوخته

اون قدیم قدیما مردم ماهی یک مرتبه حمام می رفتند اونم از نوع عمومی اش و کیسه و لیف و صابون که با باد پر می شد به صورت نواخته می شد هم چشم ها را می شست هم داخل دماغ و دهن می رفت

یادمه  تا دو هفته هر کی کف را خورده بود  آروغ می زد بوی صابون را حس می کرد بعدش هم مشت و مال چی ها حسابی آدم را سر حال می آوردند 



نظرات 4 + ارسال نظر

خدایا ...! ایوب را به زمین بفرست ... می خواهم از صبر برایش بگویم

محبوب 1393/05/08 ساعت 14:33

وای این کشتی کجه یا ماساژ
اما در مورد دوستان حق باشماست خیلی ارزش مندند ولی روی من با انهاست که وقتی کنارت هستند باز هم سرشان در گوشیشان هست ودر دنیای مجازی غرقند

محبوب 1393/05/12 ساعت 00:38

نازنین دوست خوشحال شدم که کیسه مهربانی هنوز برایتان ارزش مند است به تهران امدم هرسه کتاب را برایتان میاورم

fatima 1393/05/27 ساعت 15:15 http://barbara.blogsky.com

خیلی خنده دار بود این رفته رو کولش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد