اون قدیم قدیما مردم ماهی یک مرتبه حمام می رفتند اونم از نوع عمومی اش و کیسه و لیف و صابون که با باد پر می شد به صورت نواخته می شد هم چشم ها را می شست هم داخل دماغ و دهن می رفت
یادمه تا دو هفته هر کی کف را خورده بود آروغ می زد بوی صابون را حس می کرد بعدش هم مشت و مال چی ها حسابی آدم را سر حال می آوردند
خدایا ...! ایوب را به زمین بفرست ... می خواهم از صبر برایش بگویم
وای این کشتی کجه یا ماساژ
اما در مورد دوستان حق باشماست خیلی ارزش مندند ولی روی من با انهاست که وقتی کنارت هستند باز هم سرشان در گوشیشان هست ودر دنیای مجازی غرقند
نازنین دوست خوشحال شدم که کیسه مهربانی هنوز برایتان ارزش مند است به تهران امدم هرسه کتاب را برایتان میاورم
خیلی خنده دار بود این رفته رو کولش