باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

فصه ی ما و ملاحسن 2

وقتی به روستا رسیدیم از چند بچه که مشغول بازی بودند آدرس منزل ملا حسن را گرفتم 

وقتی به در منزلش رسیدم دیدم حول و حوش هفت هشت ماشین اونجا پارک شده و چند نفری هم دور هم جمع شده و دارند صحبت می کنند که حاجی کسی را نمی بیند حالش بنده ی خدا خوب نیست 

همسری پیاده شد و رفت با یک خانم شروع به صحبت کرد بعد از چند دقیقه برگشت گفت اون اکرم خانم  بود البته اطلاعاتش را قبلا از طریق اینترنت گرفته بودم قرار شد شب را در یکی از اتاق های خونه اش بخوابیم 

ازش از نحوه ی ملاقات با ملا را سئوال کردم گفت باید یکی دو شب اینجا منتظر بمانید 

البته کسانی بودند که هفت هشت شب منتظر مونده بودند

شب را در منزل اکرم خانم موندیم یک اتاق کاملا روستایی با سقف تیر چوبی و کوتاه و دیواری که گل آهک شده بود و تمام گل ها هم ترک ترک بود 

به خودم گفتم این خونه فکر نکنم تاب یک زلزله چهار ریشتری را هم داشته باشد 

اکرم خانم مبلغ صد تومن گرفت تا وسیله ی ملاقات ما را جور کند 

صبح ساعت شش  ما را بیدار کرد و گفت آماده باشید تا به ملاقات حاجی بروید 

ما هم یک صبحانه ی مختصری خوردیم و برای سرو گوشی آب دادن بیرون رفتیم 

هنوز چند نفری که دیشب برای دیدار با ملا اومده بودند همان دور و ور می چرخیدند 

تا ساعت هشت و نیم در خونه ی ملا منتظر بودیم دو سه جوان با یک پژو پارس وارد شدند به نظر می رسید فرزندان ملا باشند و با موبایل تماس گرفتند در باز شد یک خانم با بچه اش از دو جوان خواهش کرد که او را راه بدهند گفت فقط یک سئوال دارم گفتند خانم نمیشه حاجی مریض است کسی را نمی بیند 

از اکرم خانم سئوال کردم گفت ملا میهمان دارد یک آقایی است وقتی به دیدار حاجی می آید برای سلامتی ایشان و خانواده گوسفند می آورد و قربانی می کند خیلی وضعش توپ است همین طوری اسکناس است که به پای خانواده ی حاجی می ریزد 

من که حوصله ام سر رفته بود داخل ماشین صندلی را خوابوندم و چشم ها را بستم یکی دو ساعت گذشت 

خانمی ازم سئوال کرد خانمت بر نگشته گفتم نه مگه داخل رفته گفت آره بابا چهار پنج نفری بودند که الان یک ساعت است داخل رفته اند گفتم من اصلا خبر نداشتم 

البته می دونستم که برای ملاقات ملا از درب اصلی نمی شود رفت بلکه از طریق درب پشتی از منزل اکرم خانم به خونه ی غلام و بعد به خونه ی حاجی می شود وارد شد 

غلام هم واسطه ی دیدار با ملا است البته اتاق هم اجاره می دهد 

نظرات 3 + ارسال نظر

سلام
مثل یه داستان مهیج واسم جالب شده...
میخونمتون.

ریحان 1394/06/07 ساعت 09:15

میشه به منم شماره واسطه بدیدparganrah@gmail.com

کسانی که رفته اند لطفا اگر شماره ای دارند به ایشان ایمیل بزنند

ریحان 1394/06/07 ساعت 09:16

میخام اخر هفته برم اونجا خواهشا شماره واسطه بدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد