باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

ستاره ای که گم شد

بعد از مدت ها سری به پارک نزدیک خونه زدم پارک را دو سه دور چرخیدم 

رو ی بعضی از صندلی ها سه چهار تا پیرمرد را دیدم که دوتاشون مشغول بازی تخته نرد بودند و بقیه هم چشم به مهره ها داشتند که چی می آید یاد سخن اون بزرگ افتادم که زندگی مثل بازی تخته نرد هست هم مهارت می خواهد و هم شانس من که مهارتش را نداشتم 

زیر یکی از اون آلاچیق ها هم یک تعداد دیگر نشسته بودند و باقیمانده ی خاکستر خاطراتشون را زیر رو می کردند شاید چیزی باقی مانده باشد که هنوز روایت نکرده باشند ولی این جستجو فقط فقط بصورت قهقهه های بود که از ته دل نبود 

گوشه دیگر پارک مردی نشسته بود و با گوشی اش  صحبت می کرد و خلاء تنهایش را با اون طرف پر می کرد و پس از چند دقیقه باز هم شماره ی دیگر و حرف های تکراری هوا چطور است اینجا خنک است اونجا چطور است 

روی یکی از نیمکت ها نشستم مدت ها بود که آسمان را ندیده بودم دنبال ستاره ها چشم می گردوندم تا شاید ستاره خودمون که از بچه گی ها با او انس پیدا کرده بودم ببینم ولی مثل اینکه اون ستاره مدت هاست گم شده است


http://s1.picofile.com/file/7977986448/1391493_169273029938839_1952310507_n.jpg



نظرات 4 + ارسال نظر

سلام من هم وقتی به پارک میروم متعجب این مردمان می شوم که مردند فبل از انی که بمیرند حتی یکیشان را ندیدم کتابی در دست داشته باشد ویا چیزی بنویسد ولی تخته راعشق است پایه ام

نگفتن ما جزء کدوم دسته از آمارت بودیم

خاکستری 1392/08/02 ساعت 11:41

خیلی بااحساس بود.
زیر یکی از اون آلاچیق ها هم یک تعداد دیگر نشسته بودند و باقیمانده ی خاکستر خاطراتشون را زیر رو می کردند.

احساساتی که باید در بین همان خاکستر ها جستجو کرد

fatima 1392/08/03 ساعت 21:28

baba inghadr to park be mardom khire nashid!!!
una ham mikhan rahat bashan

این برداشت یک شب پارک گردی من بود
حیفم می یاد وقتی می بینم مردم اینطوری دارند روزگارشون را توی مهره های تاس و یا شطرنج و یا بحث های بی خود سپری می کنند
حتی جوان های ما هم همین طوری شده اند انگیزه مثل اینکه در همه مرده همه مثل آدمک های آهنی شده ایم که منتظریم کوک مون تمام بشه

فاطیما 1392/08/04 ساعت 18:43

آخی گفتی
من که خودم هر روز مثه آدم آهنی پا میشم میرم دانشگاه و برمیگردم......گاهی اوقات واقعا حس کوکی بودن بهم دست میده

اما اصلا حس خوبی نیست
به قول مرغ طوفان
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد