باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

این روز ها

آنهایی که روزهای آخر جنگ تحمیلی را به خاطر دارند می دانند 

فاو به دست نیروهای ایرانی تسخیر شده بود 

نیرو عراق برای آزاد سازی فاو از سمت کویت به نیروهای ما یورش بردند البته به کمک هواپیما های جاسوسی آمریکا موفق به شکستن دیوار دفاعی ایران و در نتیجه ایران مجبور به تخلیه ی فاو شد 

نیروهای آمریکا مستقیما وارد جنگ شدند و سکوهای نفتی ایران را بمباران کردند 

قایق های تند روی سپاه با نیروهای آمریکایی در گیر شدند 

که منجر به شهادت تنی چند از بچه های سپاه شد 

و یک هلیکوپتر  آمریکایی هم ساقط شد که دو خدمه ی پروازی آن کشته شدند 

ناوچه جوشن و ناو سهند و سبلان هم دستور درگیری با نیرو های آمریکایی را در یافت کردند که ناوچه ی جوشن در همان نخستین ساعات در گیر غرق شد و  و یکی از ناو های ایرانی  بر اثر بمباران هوایی غرق و دیگری آسیب کلی دید و به زحمت خود را به سواحل ایران رسانید 

هواپیمایی ایرباس شرکت هما بعد از برخاستن از فرودگاه بندرعباس 

مورد اصابت دو عد موشک شلیک شده به وسیله ی  ناو آمریکایی شد 

مجموعه این حوادث ایران را تحت فشار قرار داد که آتش بس را بپذیرد 

و جنگ خاتمه پیدا کرد 

الان هم درست مثل  اواخر زمان جنگ است 

حوادث چهار ماه اخیر و جنگ تمام عیار داخلی 

فشار اقتصادی 

گرانی 

بالا رفتن قیمت ارز بصورت نامعقول  

و طرح مسموم سازی دانش آموزان به صورت کم خطر یک هشدار است که ایران مجبور به امضای طرح پیشنهادی غربی ها بشود که ابعاد آن فعلا مسکوت مانده است 

من فکر می کنم اگر ایران بیشتر از این مقاومت کند 

ممکن است مدارس ما مورد حمله بیو شیمیایی  بیشتر و قوی تری قرار بگیرد 

درست مثل آخرین تیر رها شده ی آمریکا در ساقط کردن هواپیمای غیر نظامی 

نظرات 4 + ارسال نظر
Baran 1402/01/04 ساعت 10:08

سلام بر شما
عید و مهمانی خدا مبارک تون باشه
https://s2.uupload.ir/filelink/ry5aU2CscdYJ_614f2cf59f/ee635d4867c44f2fa1dfaadfc5468481_321720202_1171186783506618_3282794833335954339_n_za24.mp4


.
.
.
در خصوص بلایی که سر مدارس آوردن.والا مدرسه سارا اینا .بچه ها خودمختار تعطیل کردن.سارا و چند نفر دیگه که رفته بودن.دبیرِ فارسی که دکترای ادبیات داره.هرچه تو دهنش بود.به اینها گفت.سر آخر.گفت هرکسی گوشی داره.زنگ بزنه اولیا بیاد...من تا از اینجا برسم رشت.شد نه و نیم.گویا تا رسیدنم.چون دیر کرده بودم؟چون باقیِ بچه ها رفته بودن و تنها سارا بود که مانده بود.خانم معلم از سارا امتحان گرفت.گرفت جریمه ات اینه که.حالا که آمدی.ازت امتحان می گیرم.
البته من زنگ زدم.بنده خدا سرویس رفت .ولی مدیر گفت،دانش آموز به سرویس تحویل نمی دیم.خانم سرویسیِ گفت.من از مهرماه.این بچه رو میارم و می برم...گفتند.فقط اولیا.بهرحال.پرسیدیم کِی؟مدرسه باز میشه؟خانم معاون با ذوق گفت.با بچه ها هماهنگ باشه

می بینید؟بچه های ما کم سواد و درس دوست ندارند.یکیش همین اولیایِ مدرسه اس.وگرنه.درس معلم ار بود.‌‌‌...
بگذریم.
از آقای قند و عسل برامون بنویسید لطفا.

سلام
آقای قند عسل وقتی عصبی می شود مویش را می کشد و به صورت خود سیلی می زند
نمی دونم از کی یاد گرفته است
وقتی ما در حال جمع آوری وسایل بودیم واکسن های هژده ماهگی را زدند و برای ما آوردنش
حسابی کلافه مون کرد
الان که ما شمال هستیم او هم سرگردان است
امروز قراره پیش خاله اش باشد
فردا پیش باباش
چهارشنبه هم اگه امکانات رفاهی اینجا برقرار شد می خواهند به شمال بیایند و تا پایان تعطیلات باشند

Baran 1402/01/05 ساعت 16:54

وای.من خنده ام گرفت.چقدر بامزه،عین عمه افسر.وقتی بچه هاش اذیتش می کردن.کلافه میشد.یکی محکم به صورتش می زد و موهاشُ می کشید و جیغ و یغ می کرد.به شوهرش فهش میداد.من می خندیدم.می رفتم تو بغلش.موهاشُ مرتب می کردم.می گفتم بسِ دیگه.خودتُ "شُبزا"کردی،فورا ساکت میشد.میگفت جدی؟می گفتم صبر کن.بعد موهاشُ همون جور بهم می ریختم.می رفتم آینه می آوردم.می گفتم.ببین؟وقتی خودشُ میدیدبعد آی قشنگ می خندید.

خیلی ممنون که از ایشان نوشتید.
امیدوارم تا چهارشنبه،امکانات تون روبه راه شه و
با آقای قند و عسل خوش باشید تو تعطیلات

البته یه کم دل ام شور افتاد.اینکه فرمودین فردا پیش باباشِ.توکل به خدا.در امان خدا باشه همیشه

سلام
قند عسل تقریبا پیش من بود
ساعت ده با کالسکه بیرون می رفتیم دوازده بر می گشتیم
ساعت یک هم تا سه می خوابید
سه تا پنج که مادرش می آمد باز هم پیش من بود
*****
میگم هزینه ی خونه ی نو ساز خیلی زیاد است
خدا باید کمک کند
میگن برای دریافت کنتور برق و آب چیزی حدود شصت میلیون هزینه دارد گاز هم که قرار است فروشنده برود بگیرد
ا

Baran 1402/01/06 ساعت 07:48

سلام بر شما
خدا حفظ تون کنه.چقدر درست و منظم ازش نگهداری می کردین

****
جسارتا شما چرا قبول کردین؟چون همه ی اینها؛آب،برق،گاز؛ پای فروشنده اس.
مگر اینکه موردی باشه.یعنی ساخت و ساز خلاف باشه،دوندگی زیاد باشه...هزینه کنتور آب و برق و گاز،دولا پهنا حساب میشه.میگذارن به عهده خریدار.ما باغ رو بدون امکانات خریده بودیم.مثلا برق،سر کوچه بود ،آب هم همین طور.و این کوچه گاز نداشت.بابا گیان یه دوستی داشت،تو باشگاه شطرنج،باهاش آشنا شده بود.به اش گفته بود.من اداره گاز هستم و..‌کاری داشتی به ام خبر بده.خلاصه به اش خبر داد.ایشان گفتند.کوچه ی شما رو هم می زارم تو لیست.هر وقت لوله فلزی رسید.انجام وظیفه می کنم.ما فکر می کردیم حالا حالا باید منتظر بمونیم.هفته بعد،خاله جان خدا بیامرز تماس گرفت.که اداره گاز اومد.بیایین واسه المک.خدا اموات شما رو رحمت کنه.اونقدر ذوق می‌کرد.آخه باقی همسایه ها از کبسول استفاده می کردن.و همیشه ناراحتی می کردن.که چطور.کوچه ی روبه رویی،گاز داشته باشه،ما نداشته باشیم..
مازندران خیلی قشنگ تر از گیلانِ.مسئولینش به اش رسیدن.حتی با بوجه گیلان
و هزینه های خونه ی نو ساز ...

سلام
متاسفانه کم تجربگی بود
آخه تهران از این دنگ و فنگ ها اصلا ندارد
امروز فروشنده که دیدم گفتم برای کنترل برق و آب چه باید کرد
گفت فعلا دست نگه دار
اگر به شورای مراجعه کنی مبلغ کلانی ازت می گیرند تا یک نامه بدهند
قاعدتا نباید چنین باشد چون ملک ما سند تک برگ دارد
خلاصه همه دندون تیز کرده اند که تیغ بزنند

Baran 1402/01/06 ساعت 23:08

سلام و شب بخیر.
فعلا دست نگهدار؟نشد جواب.پس الان آب و برق؟ از کجا تهیه کردین؟موتور برق دارین؟
به نظرم.این آقای فروشنده.با شوراها یه برخوردی داشته.چون قاعدتا برگه رو باید بین اوراق خونه به شما تحویل میداد.ما اینجا .سال ۹۲ بیش از ۵۰۰ هزار تومن،برا شورا واریز کردیم.بعد فرستادن بخشداری.آنجا هم میلیونی.واریز شد...بله.همه دندون تیز میکنن ،پول مفت به جیب بزنن.واگه باهاشون سرشاخ بشی.اونقدر پی نخود سیا می فرستن.لطفا صبور باشید.باهاشون با سیاست برخورد کنید.به امید که خداوند به هرکدام شان یک پس گردنی محکم.از جایی که ندانن.حواله ی شان نماید
و خیلی حیف شد.گیلان تشریف نیاوردینآ

سلام شب خوش
فعلا آب و برق و گاز وصل است
اما
به قول خودشون از نوع امامی !
فکر کنم بعد به دردسر بخوریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد