باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

تومور ی که جا خوش کرده بود

اون شب را در آی سی یو گذارند چندین بار تلفنی حالش را پرسیدیم گفتند خوابیده

فردا از بیمارستان تماس گرفتند گفتند بیمار شما از آی سی یو به بخش منتقل خواهد شد آیا اتاق دو تخته می خواهید؟

ترجیح  دادیم یک  تخته بگیریم 

وقت ملاقات به دیدنش رفتیم میگفت وقتی اون خانم روی تخت نشسته بود همه اش تخت را تکون می داد به طوریکه می گفتم کاش وقت ملاقات تموم بشه اینا  برن از طرفی بیمار بغل دستی هم خیلی دور و برش شلوغ بود 

ما هم که تجربه اینگونه بیماری ها  را نداشتیم گوشی موبایل را به دستش داده بودیم هی بتا این صحبت می کرد هی با اون یکی بنده ی خدا خجالت می کشید بگوید بابا من مغز عمل کرده ام

این بود که دچار تشنج شد

اتاق جدیدش آرام بود و مادرش همراهش می موند و مواظب او بود 

وجود همراه یک آرامش خاصی به بیمار می دمد

الحمدالله دیگه دشوار تشنج نشد و روز چهاردهم فروردین از بیمارستان مرخص شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد