باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

یادی از مدرسه

کلاس یازده بودم معلمی داشتیم به نام آقای ه که جبر و مثلثات تدریس می کرد 

موهای پر پشت و سیاه و سفیدی داشت پشت سرش یک ردیف مو بود که رنگش با بقیه فرق داشت تقریبا حنایی بود 

خوب که به اون قسمت اگه توجه می شد انگار نوشته شده بود X   و    Y 

اون زمان ما به وای ایگرگ می گفتیم ولی حالا نمیدونم چی میگن 

این معلم ما یک عادت عجیبی داشت یک مرتبه می ایستاد و چشمانش را کاملا باز می کرد و یک لحظه سکوت می کرد 

خوب ما هم که از این حالت خنده ام می گرفت و ریز می خندیدم 

یک بار گفت ها به چی می خندی عکس خودت را توی آینه دیده ای 

جدا از این مسئله خیلی جویده جویده درس می داد به طوریکه من واقعا نمی فهمیدم چی می گوید 


چند عکس قدیمی از دانش آموزان مدرسه روستایی نامانلو سال 1353

نظرات 3 + ارسال نظر
خاکستری 1393/04/28 ساعت 17:21

عکس قشنگیه اگه از خودتونه دور سرتون را خط می کشیدیدواقعا عکس های قدیمی قشنگ اند.
قدیما عکس جدی گرفته میشد مثل حالا نبود زرت و زرت عکس بگیرند و خیلی هاش را هم دیلیت کنند.

عکس مربوط به مدرسه خودم نیست
یادم نمی آید اینطوری عکسی از زمان دانش آموزی ام داشته باشم
فکر کنم اولین عکس پرسنلی ام مربوط به کلاس ششم ابتدایی است که روی گواهینامه الصاق شده

سلام بر شما بزرگوار
ممنونم از حضور گرمتون
شما لطف دارین واقعا
من این روزا سخت دارم رو اشعارم کار میکنم و سخت مطالعه دارم.دلم میخاد پیشرفت کنم.خوشحالم کردین فرمودین پیشرفت کردم
فقط فرمودین به صورت دیکلمه بکنم و بزارم توو وبلاگم متوجه نشدم
منظورتون این بود صوتی تبدیل کنم.؟؟؟؟؟؟

یکی از اشعار تون را که به نظر خودتون دلچسب تر است به صورت فایل صوتی در بیاورید بالاخره شاعر با احساس تر از بقیه می توانند شعر خود را بخوانند

عالی توصیف می کنید.:راضی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد