-
چه کسی والانس را کشت
1400/03/02 09:34
کی والانس را کشت ؟ نام یک فیلم امریکایی با هنرمندی مرحوم جان وین بود قصه داستان به یک دوئل ختم می شود که دو نفر روبروی هم ایستاده بودند هر که تر و فرز تر باشد اون یکی را از زندگی محروم می کنه طرف مقابل دزد نا بکار و قهاری بود و این طرف مظلومی که هنوز تیراندازی با کلت را درست حسابی یاد نگرفته بود طرف سوم هم جان وین در...
-
شکر و نا شکری
1400/02/29 12:54
پله برقی روبروی مسجد یکی از خروجی هایش خراب بود دویست متر آنور تر وسط خیابان که نرده نداشت از آنور خیابان به اینور آمدم تا ناچار نباشم از آن پله ی معیوب با این زانو درد پایین بروم به خونه که رسیدم فهمیدم برق قطع است پس سه طبقه را بدون آسانسور بالا رفتم .......... این روزها انتقاد از جمهوری اسلامی خیلی بالا گرفته...
-
عقل جن
1400/02/27 16:03
https://s18.picofile.com/file/8433894026/IMG_20210517_WA0002.jpg خدایی به عقل جن هم نمی رسد
-
عدد سیزده
1400/02/21 17:51
میگن عدد سیزده نحس است در شهر ما در قبل از انقلاب پلاک خانه هایی که عدد سیزده بود را به این شکل می زدند ۱۲+۱ الان نمی دانم فکر کنم پلاک ۱۳ نداریم و از ۱۱ پلاک بعدی ۱۵ می شو د آنهایی که پرواز پرواز آپلو ها یادشون هست آپولو سیزده نحسی بهش خورد و ماموریتش شکست خورد حالا دولت سیزدهم سرنوشتش چه خواهد شد خدا می داند حتما...
-
رویاهای این روزهای من
1400/02/18 10:46
والله نمی دونم به خاطر روزه و روزه داری است که شب ها خواب اجق وجق می بینم افطار آبگوشت زدم ساعت یک و نیم از خواب پریدم آخه خواب دیدم دختری که قبلا ازش خواستگاری کرده بودم و جواب رد داده بود به خانه ی ما آمده و مثل اینکه جا خوش کرده است حالا ما زن و بچه دار و بچه ها هم در سن فعلی ظاهرا طرف طلاق گرفته و صاحب یک پسر هم...
-
خاطرات بیاد ماندنی
1400/02/10 09:44
وقتی عزیز بابا میاد و حوصله اش سر می رود بهش پیشنهاد قدم زدن در پارک و دیدن سگها را می دهم و یا از خاطرات کودکی خودم برایش میگم دیروز خاطرات کودکی را برایش تعریف کردم گفتم قدیما خونه ها حمام نداشتند مردم ناچار به گرمابه های بیرون مراجعه می کردند تازه دوش هم نبود دوتا خزینه بود سوال کرد خزینه ؟ گفتم خزینه مثل استخر بود...
-
گاو مش احمد
1400/02/06 15:21
مشهدی احمد خدا بیامرز مستخدم اداره ی ما بود هر ساعت یک بار یک فرم مخصوص مربوط به کار ما را از اداره ی دیگر که تقریبا با ما فاصله ای حدود چهارصد متر داشت را باید می گرفت و به ما تحویل می داد کار های نظافت هم جز وظایف آن مرحوم بود . محل زندگی اش هم پشت اداره ما در یک روستا بود بنده ی خدا وقتی مصرف سیگارش زیاد می شد...
-
آزمایش
1400/02/04 16:33
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُونَ»[۵]، آیا مردم گمان کردهاند همینکه بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ در دید و بازدید عید آن هم در بازار گرم کرونا خواهر زن جان کوچیکه رازی را افشا کرد که من در جریانش نبودم...
-
احضار
1400/02/04 10:20
سریال شبکه یک که این روزها داره پخش میشه و کم کم دارد به صحنه های ترسناک حضور روح و یا جن در منزل و شکسته شدن قاب عکس و جا به جا شدن اشیا می انجامد داره یواش یواش برای آنهایی که دستی بر آتش داشته اند خنده دار می شود . سال پنجاه و شش یکی از اقوام در امریکا تصادف کرد و به رحمت خدا رفت بگذریم که جنازه اش با چه احترامی...
-
روزه ی دور همی
1400/01/28 17:04
اداره ی ما در زمان طاغوت همروزه گیر زیاد داشت دم افطار که می شد میز های چوبی بهموصل می شدند روی میز روزنامه پهن می شد هر کسی قابلمه ی خودش را می آورد ، سفره ی روزنامه ای پر از غذا های رنگ وا رنگ می شد ۰ مسلمان و غیر مسلمان هم نداشت هر کس می آمد و لقمه ای بر می داشت و می رفت سحر ها هم همین طور این رسم تا زمان خاتمی...
-
بدون شرح
1400/01/26 23:33
وقتی به دیار فرانس نزول اجلال نمودیم طبق توصیه دوستان که راهنمایی نمودند زمین را بیشتر مشاهده کنید تا اطراف و اکناف را ما هم با همه ی دقتی که مبذول می داشتیم اما گاه گاهی کفش هایمان علیرغم گوشزد ها به نجاست سگهای سگ دوستان آلوده می شد و زودن این آلودگی چندش آور بسی سخت و همراه با تهوع و دگرگونی حال بود و از طرفی باعث...
-
[ بدون عنوان ]
1400/01/25 10:34
آخرین روز شعبان برای خرید بسمت تره بار رفتم مسیر تره بار از کوچه ی با صفایی است که درختان تو در تو دارد و محیط آرام و بی سر و صدایی است اسمش کوچه ی درختی است ولی من به آن گذر عشاق می گم قبل کرونا وقتی مدرسه باز بود صفا سیتی دختر ها و پسر های دانش آموز بود در حال عبور به حکومت چهل و دو ساله جمهوری اسلامی فکر می کردم در...
-
من و تست کرونا
1400/01/17 21:47
میگن سفر نروید نروید گوش نمی دهند البته برنامه ریزی طبق معمول دولت در باز گذاشتن جاده ها هم بی تاثیر نبود خواهرم برای سر زدن به سرزمین مادری راهی سفر شد در بازگشت متوجه شد که هم اونا و هم اینها خانوادگی کرونایی شده اند زنگ زدم حالش را بپرسم و بگم کی به دیدنش برویم گفت رفتم تست دادم فهمیدم کرونا گرفته ام من هم گفتم از...
-
دانشجویان فله ای
1400/01/12 17:20
زمانی که ما مشغول خدمت صادقانه به کشور بودیم و از مرزهای کشور شاهنشاهی حراست می کردیم دانشکده ی علوم کرمانشاه اولین سری دانشجویان خود را پذیرفت یعنی آذر ماه افتتاح شد و تقریبا تمام دانشجویان پسرش کسانی بودند که یا به سن سربازی نرسیده بودند و یا شهریور دیپلمه شده بودند تعدادی از همکلاسی های خودم همینطور فله ای با...
-
کنکور
1400/01/11 22:18
با قبولی در امتحاتات کلاس دوازده برای امتحان وروی به دانشگاه ثبت نام کردم . تا سال قبل هر دانشگاه جداگانه امتحان ورودی داشت و سوالات کلی بود . ولی از شانس بد ما کنکور سراسری و با انتخاب رشته و آزمون بشکل تستی چهار جوابی بر گزار می شد . و آزمون هوش هم به آن اضافه شد . من هم هیچگونه تجربه ای در مورد سوالات نداشتم . به...
-
جشن های ۲۵۰۰ ساله
1400/01/09 10:48
کلاس یازده را با موفقیت گذراندم جشنهای دو هزار پانصد ساله ی شاهنشاهی و هزینه های کمر شکن آن میهمانی ، باعث افزایش هزینه زندگی مردم شد ۰ یکی از راهکار ها برای جبران آن هزینه ها افزایش نرخ ثبت نام مدارس بود تعدادی از مدارس از جمله دبیرستان محبوب من ملی اعلام شد و هزینه ی ثبت نام از کمتر از پنجاه ریال به پنجاه هزا ر ریال...
-
سونوگرافی غیبی
1400/01/01 14:22
قدیم قدیما که سونوگرافی برای تشخیص جنسیت نبود هر وقت مادر خدا بیامرزم تو راهی داشت پدر بزرگ خدا بیامرزم به خواب مادر بزرگ خدا بیامرزم می آمد و یک چراغ هدیه می داد پ ن. نوع چراغ یا گرد سوز نفتی بود و یا فانوس که به آن چراغ انگلیسی می گفتیم دریافت چراغ یعنی مسافر پسر است ! جالب اینجاست یک بار که چراغ آورد گفته بود که...
-
نوبت عاشقی
1400/01/01 14:22
کلاس ده را با سر بلندی پشت سر گذاشتم یادم رفت بگم جا به جا که شدند مدتی بود که یک نامه تهیه کرده بودم با کلمات به نظر خود عاشقانه آن را تا کردم و در مسیرش انداختم کوچه را که دور زدمدیدم کاغذ نیست ولی هیچوقت جوابی ازش دریافت نکردم در محل خودمون آنها یک خونه داشتند که دست مستاجر بود با خالی شدن منزل با او دو باره هم...
-
سال اول عاشقی
1399/12/28 16:20
خواب خوشی وقت سحر ، دیدم و یادم نرود روی تو با دیده ی تر ، دیدم و یادم نرود .. یک روز مریض احوال به پزشک مراجعه کرد م تا خانم تزریقاتی یک آمپول تزریق کند در کنارم یک دختر و پسر هفت هشت ساله نشسته بود که پسره بیمار بود خواهر مهربانش که چهار پنج سال داشت همین طوری نگاهش می کرد مهر خواهری امانش نداد و گونه ی برادر را...
-
خواب خوش
1399/12/26 08:58
دیشب خواب خوشی دیدم در حال عبور از خیابان شیر و خورشید کرمانشاه به اتفاق چند نفر از همکاران بودم جالب این بود که بازنشسته بودیم ولی سن و سالمون شبیه ی دوران جوانی بود بسمت سینما آتلانتیک رفتیم ناگهان او را دیدم او هم جوان بود او به من سینما را نشان داد که مخروبه شده بود از دیوار فرو ریخته اش سالن را نشانم داد گفتم...
-
عیدتون مبارک
1399/12/21 13:40
امروز ۲۷ رجب عید تون مبارک? یادش به خیر عید نوروزی سفری به اهواز خونه ی باجناق داشتیم سال تحویل دور همی داشتیم بدون کرونا بعد تحویل سال خوب عیدی یا همان دشت اول سال رد و بدل شد چون ما مهمان بودیم کمی عیدی را چرب تر کردم تا بالاخره کمی از خسارت مالی را کاهش بدهیم بالاخره رسیدن میهمان مسافر که قراره دو سه روز هوار شوند...
-
روزگار ( کپی )
1399/10/07 11:45
جالب است بدانید: ثروتمندترین مرد لبنانی بنام (ایمیل البستانی) قبری را برای خودش تهیه دید که در بهترین جای لبنان و بسیار باصفا و مشرف بر شهر زیبای بیروت بود، تاپس ازمرگش درآنجا دفن شود. این شخص صاحب هواپیمای شخصی بود و با همان هواپیما به دریا سقوط کرد. اطرافیانش میلیونها هزینه کردند تا جسدش را از دریا بیرون کشیده و در...
-
ارزان فروشی
1399/10/06 13:53
حیف شد وبلاگ نویس با ذوقی چون نگین با وبلاگی با عنوان نگین شیراز دیگه نمی نویسد و وبلاگش را حذف کرد در زمانی که شاغل بود دوست و همکارانم معمولا با هم هماهنگ بودیم که هم کلاس برویم و هم سرکار همسرش هم با همسرم همکار بود یک روز که کلی معطل شدم که بیاید و به کلاس برسیم دیدم نه خبری نیست بهش زنگ زدم اون زمان موبایل نبود...
-
[ بدون عنوان ]
1399/09/28 08:53
https://s17.picofile.com/file/8417949018/IMG_20201216_WA0012.jp g الو بابایی خوبی قرعه کشی کردم به اسم شما در آمد قراره یک نقاشی بهت بدهم البته اسم خیلی ها هم بود
-
آب مروارید
1399/08/08 09:49
حالا چرا به آن آب مروارید میگن مروارید غلطان خلیج همیشه فارس را بدنام کرده اند مدتی بود دید چپم کم شده بود به درمانگاه مراجعه کردم به منظور کار دیگه بعد هم گفتم یک شماره هم برای چشم بگیرم یک ساعتی معطل شدم معاینه که شدم گفت فردا بیا عمل کنم به همین راحتی حالا هم با یک چشم کار می کنم بازش که می کنم انگار دور و برم چراغ...
-
رویای بودن
1399/07/07 10:58
اون قدیم قدیما مردم آسایش بیشتر داشتند چون آدمهای اون روزا مثل این روزا نه ولخرج بودند و نه اینقدر اسراف کار مثلا یخچال خیلی ها نداشتند فریزر که خیلی ها نمی دانستند چه هست خرید روزمره بود لباس ها از پدر به پسر و از پسر به فرزندان کوچکتر می رسید حتی جوراب که نوک اش پاره می شد با قیچی کوتاه می شد و دوباره دوخته می شد...
-
مشاهده ی عینی
1399/06/16 10:14
جالب بود گربه کلاغ به دندان گرفت و هراسان این و آنور می گریخت دو کلاغ هم او را تعقیب می کردند البته با سر و صدای زیاد به طوریکه توجه خیلی ها را جلب کرد بالاخره گربه طعمه را رها کرد و گریخت ولی کلاغ از جایش تکان نخورد ظاهرا به علت ترس سکته کرده بود مشغول قدم زدن بودم گربه ای پرنده کوچکی را در چنگ نگه داشته بود پرنده...
-
اجل معلق
1399/05/26 09:03
چند روز ی بودکه بیاد چند ماجرا افتادم که به ترتیب می خواهم بیان کنم با پسر عمه ام موتور کرایه کردیم و ویراژ می دادیم و حال می کردیم سر کوچه مادر بزرگم را دیدم که فحش می داد و عصبانی جلومان ایستاد گفتم ننه از کجا فهمیدی ما موتور سواری می کنیم بنده ی خدا مریض بود نمیدونم چطور مسافت خونه تا خیابان را آمده بود گفت در حال...
-
معاینه فنی
1399/05/19 11:36
ساعت شش و نیم برخواستم و چای را گذاشتم امروز روز معاینه فنی ماشین بود ماشین را روشن کردم شیشه شور کار نمی کرد ای بابا تا دیشب که سالم بود آب می پاشید ولی درست اطراف آن دکمه های آب پاش فکر کنم این هم پروستات زده! دو روزقبل برای اینکه ایرادی نگیرند روغن را با کلیه فیلتر ها و یک قطعه عوض کردم سیصد و نود هزار تومن هم پول...
-
[ بدون عنوان ]
1399/03/15 11:15
http://s13.picofile.com/file/8399111434/IMG_20200604_083331_753.jpg خسته و دور افتاده