باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

تله موش

چه میشه  وقتی یک موش به تله می افته 

فکر کنم به خاطر طمع و تنبلی باشد 

چند وقت پیش در حال دیدن برنامه های تلویزیون 

به یک حرکت مشکوک شدم 

بله آقا موشه از پشت پشتی فرار کرد با مگس کش دنبالش کردم 

ولی تند و تیز فرار کرد 

صبح تمام هال را جستجو کردم تا ردی از او  بیابم ولی  پیدا نشد 

از مغازه ی سوپری یک چسب موش خریدم دو سه عدد مغز گردوی خوشمزه هم رویش گذاشتم 

هر روز صبح نگاهش می کردم ولی خبری از شکار نبود 

بالاخره بعد سه روز آقا موشه ی طمعکار و تنبل جونش را به خاطر  چند عدد مغز گردو از دست داد 

یعنی چسب موش گرفتارش کرده  بود و دست و پا زدنش بی حاصل بود 

صفحه ی بالای چسب موش را هم رویش چسباندم و در محیط باز سمت چپ خونه انداختمش 

برای احتیاط زیادتر چسب دیگری با چند مغز گردو  دو  باره قرار دادم که بتواند اگر نفوذی دیگری پیدا شد گرفتار شود 

به نظرم تله موش یک درس آموزنده برای بشر هست 

نظرات 6 + ارسال نظر
Baran 1403/08/19 ساعت 17:16

سلام و درود بر شما.
ای وای.این موشِ از کجا؟ تونسته خودش رو پشت پشتی برسونه؟
من اینجا-با وجود پیشی-با وجود توری در-در حیاط خلوت و ورودی رو باز نمی گذارم.
فقط پنجره ها.
یکی از لذت بخش ترین صحنه ها.نحوه قدم زدن پیشی.دور تا دور خونه باغِ.خیلی خوش ام میاد.یه حالت مالکی که-شش دانگ حواسش هست.علاوه بر خس و خاشاک باغ-کسی به حریم باغ-خطر قرمزشُ رد نکنه.
خدا اموات شما رو رحمت کنه.پدر بزرگمم همین طور دور زمین هاش قدم می زد.نه به حریم کسی تجاوز می‌کرد.نه اجازه می‌داد کسی به حریم زمین و باغش-حریم رود کنار زمین هاش تجاوز کنه.
و من واقعا؟ برام سواله؟ این عمو حسن؟ به کی رفته؟

سلام
اتفاقا چند تا گربه هم دور ور ما هست
فکر کنم موش از لای در آمده بود
ولی خوب گرفتار شد
شکر خدا امنیت در روستا برقرار است و همسایه ها هم از دور می پایند
من که تقریبا هر ماه ده - دوازده روز اونجا هستم
ولی همسایه های دیگر تهرانی و اصفهانی
اصلا در عرض این یک سال و نیم پیداشون فقط یکبار شده است
به نظرم داشتن تلفن شهری زیاد ضرورت ندارد
چون همه دیگه تلفن همراه دارند

Baran 1403/08/20 ساعت 22:07

تلفن ثابت برای خرید نت و
وای فای لازم است.
البته چوپان برایمان وای فای سیم کارتی خریده است.منتهی..این سر شارژ میکنیم.اون سر پیامک مشترک گرامی ۸۹ درصد شارژ تان را مصرف نموده اید می آید.
وای فای مخابراتی خیلی بهتر بود.

سلام
مم که از گوشی اینترنت استفاده می کنم
همراه اول ۶ تا ۱۲ قیمت تقریبا پانزده تومان ۱۲ گیگ
برای بعد از ظهر ۱۵ گیگ دو ماهه ۴۵ تومان
حجم صبح ها کاملا مصرف نمیشه ولی اون دو ماهه بعضی وقتها زود تر تمام می شه

Baran 1403/08/22 ساعت 11:41

سلام بر شما
دیروز قطعی برق داشتیم.
قطعی برق= نداشتن نت و
شوفاژ.
الحمدالله رشته آبی از شیر می‌آمد.
مادربزرگ م تماس گرفت و
گفت برق شما هم قطعه؟گفتم به اَجی.خیالش راحت شد.که قطعی-سراسری.یعنی از خونه ی آنها-تا خونه باغِ
منظورش اینه که.مثلا خونه باغ-به بازارچه آبادی نزدیکه.برق زودتر وصل میشه.وآنها که تهه آبادی هستند.سیم بان ها دیرتر به فکر مرمت می افتند.
خلاصه ما چراغ گردسوز روشن نمودیم و
موسیقی سرزمین های شمالی پلی کردیم.
نتی که چوپان خرید‌یعنی سیم کارت ایران سل است.که بیشتر گزینه ها.بسته هاش رو برداشته و گران کرده.مثل قیمت یک شبیه ی نان.

سلام
قرار بود قطعی از ۱۰ صبح تا ۵ بعدازظهر اعمال شود به صورت دو ساعته
پیامک دریافت کردم که چهارشنبه از ساعت ۳ بعداز ظهر تا ۵ عصر نوبت قطع برق ما است
البته ما چراغ گرد سوز و فانوس به آن ما چراغ انگلیسی می گفتیم نداریم
گرمایش قطع می شود و البته سخت ترش آسانسور است
مجتمع ما نود درصد بالای شصت سال داریم
پله ها را بالا و پایین کردن سخت است
***
ای جوانی کجایی که یادت به خییییر

Baran 1403/08/22 ساعت 18:01

سلام و درود بر شما
ای داد بیداد
واقعا خیلی سخته.خدا کنه .کسی توی آسانسور گیر نکنه.
ساختمان پزشکان رفته بودیم.هرچقدر سارا گفت با آسانسور بریم.گفتم من با پله راحت ترم.آقا ما سه طبقه رفتیم.
طبقه ی چهارم.برق راه پله خاموش شد و
چند نفر باهم جیغ زدند.نگو بندگان خدا توی آسانسور بودند.از وحشت سقوط.جیغ می کشیدند.
آقای نگهبان آمد و
آنها را نجات داد.یهو خاله ی عروس ما هم-از آسانسور در آمد.از ترس صورتش سرخ لبو شده بود.
شکر خدا امروز-تا هم اکنون قطعی نداشتیم.
ولی یک خبر بد شنیدیم. نوه ی پسر دایی مامان.هفت ماه بچه اش را از دست داد.
اونقدر دختر مظلوم و بی سر و صدایی هست.
خدا بهش صبر ببخشه.
شما و عزیزان تون سلامت باشید.

سلام
من مدرسه نمی رفتم با برادر و پدر و همکار پدر سوار آسانسور سیلو شدیم
وسط راه گرفتار شدیم
همکار پدر جیغ می زد
می گفت الان همگی خفه می شویم
من هم خونسرد نگاهشون می کردم
طفلک آن دختر مظلوم هفت ماهه باردار بوده ؟

Baran 1403/08/23 ساعت 07:15

سلام و
صبح شما بخیر.
شما شجاع بودین و هستین.
والا آنچه شما تصویر کردین.منم دلم خواست جیغ بزنم.بس که احساس ترس و
وحشت و خفقان کردم.
بله.هفت ماهه باردار بود.ده روز بچه تو دستگاه ماند.گفتند نفس کم می آورد و
عمرش به دنیا نبود.
بدتر از همه.اینه که مادرِ امروز رفت دم دستگاه-دست دراز کرد و
دست دخترش رو لمس کرد.و آن طفل معصوم دست مادرش رو .در واقع انگشت مادرش رو تو مشتش فشرد.فردا روز شد و
به امیر دیدار مجدد.متاسفانه دستگاه خالی بود...

سلام
چه لحظه ی با شکوهی و البته بعدش دردناک
پسر عمویم که تصادف کرد مادرش جلو نشسته بود
صندلی عقب همسر و دخترش که چند ماهه بود قرار داشتند
بچه طفلک بین زانوی مادر و صندلی فشرده شد
ولی بعدش خدا دو تا پسر بهشون داد

Baran 1403/08/24 ساعت 10:59

سلام بر شما
امروز پنج شنبه اس.یادمیکنم درگذشتگان را.خدا رفتگان شما رو رحمت کنه.و سلامتی و طول عمر باعزت بهتون ببخشه
بله.لحظه ی بینهایت باشکوهیِ.من خودم.از وقتی خودم رو شناختم.نوزاد که ببینم.بجای بغل کردن.سمتش دست دراز میکنم
یا خدا
آن مادر طفل معصوم چه کشید..
و الحمدالله برای بعد اش.به نظرم صد تا دختر هم می‌آورد.آن دختر نمیشد.

راستی آقای امیر علی خان.آن رقمی را که در پاسخ کامنت تان. برایتان نوشتم.آن لینک و آقای کراواتی-ب جیب زده و فراریِ.حالا پای مدیرعاملینی که-قطعا چیزی بهشون رسیده.گیره.همچنین رئیسی که با یک تلفن.باید اطاعت امر کنه.سر آخر بابت همچنین قضیه ای.حکم اعدام ش صادره

با درود
کاملا موافق هستم بچه که از دست برود همیشه در خاطر مادر هست مخصوصا وقتی در بغلش بوده باشد
اگر خدای نا کرده جمهوری اسلامی سقوط کند دو عامل اصلی اش بانک و روزنامه ها هست و دست آخر همین اختلاسگران که متاسفانه در بدنه دولت نفوذ کرده اند و با داشتن اطلاعات سری رانت خواری می کنند
خدا امام زمان ما را برساند که خودش حافظ این کشور باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد