آدم می مونه از عقل و تیز هوشی بچه های الان
نوه ی پسر میز را کشید که رویش چادر بکشد و به قول خودش خانه درست کند
شیشه میز را گرفت تا خواستم برخیزم
شیشه از دستش افتاد و تکه تکه شد
طفلک ترسید و زد زیر گریه
جارو راد بر داشتم تا خرده شیشه ها را جمع کنم
یک تیکه از آن دستم برید
بهش گفتم ببین دستم برید داره خون می آید
او هم انگشتش را نشان داد یک بریدگی در حال خوب شدن نشانم داد گفت دست من هم بریده
این یک وجبی هم می خواد سر من پیر مرد را کلاه بگذارد
سوار ماشین شارژی اش می شه کنترل اش دست من بود
حرکتش دادم پیاده شد و دنبال کنترلش من را بازرسی کرد پیدا نکرد
تا خواست سوار شود دو باره دکمه حرکتش را زدم
دو باره برگشت و جستجو کرد نیافت
همچنین که برای بار سوم سوار شد دیگه طاقت نیاورد
و آب دهان بسمت ام پرتاب کرد
البته چون رو در بایستی دارد سرعت پرتابش تا روی چونه اش بود
سرمون توی کار و زندگی خودمون هست کمتر از دنیای بیرون خبر داریم و فقط اخبار را در شبکه های داخلی و مجازی می بینیم
همسر برای انجام آزمایش صبح زود بیرو ن می رود
در روز روشن و در محله ی شلوغ تهران برای پرسیدن آدرس محل آزمایشگاه از یک داروخانه در راه پله ی هولش می دهند و گوشی و انگشترش را می گیرند
کار به آگاهی و شکایت می کشد
اونجا تازه می فهمد که چه خبر است !
گوشی دزدی جز موارد پیش پا افتاده است
خودرو دزدی و سرقت منزل زیادتر است
مشخصات زور گیر را دارد
حالا منتظر است که بهش خبر بدهند
امام صادق علیه السلام
ای شعیان آبرو و زینت ما باشید
باعث ننگ و بی آبرویی ما نباشید
با مردم خوب صحبت کنید
زبانتان را حفظ کنید
و از حرفهای اضافی و زشت بپرهیزید
دیشب
بعداز مراسم سخنرانی و عزا داری و مداحی ساعت نه و خرده ای مجلس تقریبا به اتمام رسید
در صحن حیاط مسجد جایی که موکب علم شده است برای بعضی مراسم خاص که شربت و یا چایی می دادند
چند نو جوان مشغول ورق بازی بودند
####
موقع نماز جماعت یک پسربچه سه چهار ساله که بدو بدو می کرد و از روی نماز گزاران می پرید
و به پدر هم ددی می گفت
صندلی را از زیر یک نماز گذار برداشت
شانس آورد که نماز گزار متوجه شده وگرنه حتما منجر به شکستن استخوان لگن می شد
بعد سراغ صندلی من آمد ولی با یک دست محکم صندلی را چسبیدم
@@@
چند وقت پیش یک خانم سهوی صندلی یک خانم نمازگزار را بر می دارد
که منجر به شکستن استخوان لگن شد
و چند ماه در گیر مسائل بهداشتی و درمانی شد