گفتم خدایا
دنیا ما را تحریم کرده است
همه با هم ، هم از اونور آبی ها
و هم این ور آبی ها
دارند توطئه می کنند
آنوقت خدایا تو هم دست به دست اونا داده ای
و ما را تحریم از باران رحمتت و برف کرده ای !
بابا دست خوش
تو دیگه چرا ؟
ساعت هشت صدای بارون از بیرون از پنجره شنیده می شد
و بعد هم قطرات سفید برف رقص کنان به زمین می ریخت
که الان هم ادامه دارد
خدایا سپاس به خاطر نعمت ها ی روز افزون ات
خدا را شکر و سپاااس
الهی شکر و سپااااس



دادا می گفت بآف
بآف باژی
با سلام بسیار دلنشین،بارش رحمت الهی را به تصویر کشیدین.
آقای قندو عسل برف را دید؟چه گفت
سلام
قند عسل حرف می زند ولی فقط خودش می دونه جه میگه خیلی هم با هیجان صحبت می کند
اول خیلی چیز ها را با اشاره بما می فهموند
فکر کنم دو سالگی دیگه زبان باز می کند
اما واقعا کارهاش خیلی شیرین است
درود.


لپ ایشان را ناز نازی کنید.
ولی خدا وکیلی،بچه ای که شیرین کاری می کنه.خیلی حال میده،بازوش رو گااااز
بگیری.

والهی شکر و سپاس خداوند سبحان را
لطفا از طرف اینجانب.
رفت مشهد و مشهدی شد وقتی رفتم دنبالشون خواب بود و بغل مامانش
اونجا فهمیدم چقدر کوچولو است انگار عروسک بغلش بود :