باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

غروب در مزرعه







نظرات 1 + ارسال نظر
Baran 1402/04/12 ساعت 13:21

به بهچه عطر و بوی شالی زاری

سلام و سپاس امیدوارم خوب و سلامت باشید و
از تنهایی لذت ببریدهر چند شما تنهایی رو زیاد نمی پسندین.ولی خوب.بجای بنده لذت اش رو ببرید و کاشکی منم می تونستم.چند روز . مرخصی داشته باشم.

سلام
تنهایی خوبه
ولی اجبار به ماندن بد لست
کار کابنتی داشتیم
زنگ زدم گفت پس فردا یعنی دوشنبه ساعت نه تا نه و نیم اونجام
ساعت یازده زنگ زدم گوشی را بر نداشت
من از بد قولی خیلی بدم می آید
ساعت شش زنگ زدم
گوشی را برداشت گفتم نیامدی زنگ زدم جواب ندادی
من هم کلی کار داشتم که نتوانستم انجام بدهم
گفت ساعت ۸/۵ می آیم
با وجود اینکه مسجد برنامه داشت اما ساعت هشت و ربع بعد نماز اومدم و منتظر شدم
ساعت ده شب اومد
کار انجام داد و رفت
مشغول تمیزی شدم دیدم مترش را یادش رفته ببرد
زنگ زدم گفت فردا ساعت نه می آیم
کلی خرید هم داشتم که باید در شهر انجام می شد
الان ساعت یازده صبح است هنوز نیامده است
واقعا بدقولی اینگونه را فقط در شما تجربه کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد