باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

اولین سفر تنها

سال 47 بعد گذراندن امتحانات شهریور ماه با نصف دوجین تجدیدی

به شرکت لوان تور مراجعه و درخواست بلیط برای تهران کردم که مسئول فروش بلیط با توجه به سن کمم  (پانزده ساله  )گفت :  برو بچه با بزرگترت بیا

خب بزرگتر ها برای  مراسم عروسی دایی کوچکمان زودتر به تهران رفته بودند

بالاخره دست به دامان پسر عمه شدیم که قدش بلندتر  بود ولی سنا دوسال از من بزرگتر بود بلیطی به مقصد تهران گرفتیم

از بچگی توی مخ ما کرده بودند که راه  معتاد شده از طریق بو کردن یک گل است کلی به ما سفارش کردند اگه کسی گل بهت داد بو نکنی ها

مواظب جیب بر های تهرانی باش تا چشم بهم بزنی جیبت را زده اند

ما هم وسایل سفر را جمع و جور کرده مبلغ صد ریال اسکناس را داخل جلد برس سر گذاشتیم

قرار بود برادر با  یکی از دوستاش  خیابان ناصر خسرو به دنبالم بیایند

ما پیاده شدیم هوا هم تقریبا داشت تاریک می شد هر چه اینور گشتیم خبری نبود آنور سرک کشیدیم باز خبری نبود

گفتیم خب شاید فراموش کرده اند دنبال مسافرشان بیاید

ساک را  روی دوش انداختم  البته آدرس را داشتم ولی باغشاه را نمی دونم چرا از ذهنم می پرید و مراتب می گفتم خانه ی شاه

از یک آقا سئوال کردم خانه ی شاه کجاست  ؟

گفت چیکارش داری گفتم خانه ی دایی ام آن حدود است خیابان مخصوص

گفت هان باغشاه را می گی بنده ی خدا ما را سوار اتوبوس کرد و یک بلیط اتوبوس هم میهمانم کرد و گفت وقتی شاگرد راننده گفت مخصوص پیاده بشو

به ایستگاه مخصوص که رسیدم پرسان پرسان آدرس را پیدا کردم

دیدم همه جلو در صف کشیده و ته کوچه را در تاریکی نگاه می کنند

من هم با افتخار تمام ساکم را زمین گداشتم  و به تشویق همگی پاسخ می دادم

آخه برای همه عجیب بود منی که بار اول بود به تهران می آمدم چطور توانستم  آدرس را پیدا کنم 

البته نگرانی زیادی به بار آوردم از آن طرف برادرم لیست مسافر ها را دیده بود که اسم من هست ولی از خودم خبری نبود

کلی نگران شده بودند بالاخره زنگ زدند و فهمیدند که من رسیده ام


نظرات 5 + ارسال نظر
حامد 1395/04/10 ساعت 14:39 http://www.cafemed.ir/links

سلام سایت خیلی زیبایی دارید، اگه دوست داشته باشید، خوشحال میشیم تبادل لینک کنیم.
برای ثبت لینک خودتون میتونید به وب سایت ما به آدرس زیر مراجعه کنید، سایت کافه پزشکی با بازدید بیش از 40 هزار و ورودی بالا از موتور جستجوگر گوگل، تاثیر به سزایی در افزایش بازدید سایت و و بلاگ شما خواهد گذاشت.
--> تبادل لینک سه طرفه بر اساس معیارهای جدید گوگل، بهبود ورودی و رتبه سایت شما در گوگل <--

من که اولین بار که تنها رفتم سفر سند ننه بزرگ رو داشتم ولی چند بار تو ترمینال مشهد گیج دور خودم می چرخیدم
باز تو اون سن و سال شما حسابی زبل بودید

گل بهار 1395/06/24 ساعت 15:53

سلااام
عااااالی بود

منم برا اولین بار که رفتم تهران، البته با پدر و مادر و خواهر و برادرم.. از قطار که پیاده شدیم و اومدیم بیرون یه راننده اومد جلو و بهم گفت بچه جون کجا میرین؟
منم با افتخار گفتم تهران!
راننده سرشو تکون داد و گفت: اینو باش. خوو اینجا تهرونه! کجاش میرید؟ و منتظر جواب من نشد... فهمید خیری براش ندارم بجز تلف کردن وقتش
اون موقع منم 12 سالم بود...

Baran 1399/01/21 ساعت 22:55 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سال ۴۷،پدر ۱۱ ساله بودو
مادر۲ ساله

باعث یک بار دیگه خاطره را مرور کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد