باشماق

اجتماعی - انسانی

باشماق

اجتماعی - انسانی

داستان من و ایران خودرو


سال نود و سه گفتیم این ماشین ما دیگه پیر شده بفروشیم و تبدیل به احسن کنیم همین طوری سایت های سازنده  گان ایرانی را زیر و رو می کردیم

چشمم به جمال پیش فروش رانا در ایران خودرو روشن شد

مراحل ثبت نام انجام شد و پول بی زبان به جیب ایران خودرو ریخته شد

قول داده بود که اواخر مهر ماشین را تحویل بدهند که دادند

هر کی ما را دید گفت چرا رانا ؟

باز متوسل به اینترنت شدم و انتقادات مردم را راجع به این خودرو خوندم دیدم سراپا  انتقاد است از مشکل گیر بکس و برق و سرو صدای داخل ماشین و کم بودن قطعه ی یدگی و تنگ بودن اتاق و .......

احساس کردم کلاه  گشادی سرمون رفته است دست به دامن روزنامه ها شدیم که ماشین را یک جوری زیر قیمت آب کنیم حتی حاضر بودم تا دو میلیون ضرر را تحمل کنم  اما دریغ از یک تلفن خشک و خالی

هر چند وقت یک بار استارتی می زدیم تا لااقل باطری ماشین نخوابد و پی گیر فروش از طریق اینترنت هم شدم که متاسفانه جواب نداد

بالاخره رانا موند بیخ ریش ما

هنوز سه هزار کیلومتر راه نرفته بود دیدم دنده اصلا جا نمی رود به اولین تعمیرگاه مراجعه کردم گفت نداریم دومی و سومی همین طور گفتند نداریم

من هم که دست شکایتم خوب است یک شکایت نامه ی عریض و طویل نوشتم  و به ایران خودرو دادم

فرداش یکی زنگ زد و قصه را برایش تعریف کردم  او هم یک نمایندگی را در اطراف شهریار معرفی کرد که ناچار بود صد کیلومتر رانندگی کنم تا به آنجا برسم  گفت رفتی آنجا اسم مرا بگو ما هم اطاعت امر کردیم  اینجا درست حسابی ما را تحویل گرفتند و ماشین تعمیر شد و بدستمون دادند

البته با توجه به داشتن گارانتی و کارت طلایی فقط پنجاه هزار تومن بابت مالیات بر ارزش افزوده دریافت کردند

دو سه ماه سوار شدیم دو باره دیدم دنده بازی در می آورد بعضی وقتا دنده قفل می کند مخصوصا در زمان حرکت  مثلا پشت چراغ قرمز هستی

اما کج دار مریض  مدارا کردم  تا چند شب پیش یک کمپرسی سپر به سپر چسبانده بود و قصد سبقت داشت من هم خواستم از دنده ی پنج به چهار بیایم تا شتاب زیاد شود و راه بدهم تا کمپرسی سبقت بگیرد و لی دنده از خلاص به چهار کشیده نمی شد و قفل کرد و  شتاب ماشین افتاد و راننده کمپرسی هم دست روی بوق گذاشته بود که برو کنار بالاخره با نیم کلاچ و گاز دنده را به چهار کشیدم و خطر رفع شد

دیشب که در مسیر کرج به تهران در حال حرکت بودم دیدم ماشین گاز می خورد ولی راه نمی رود خوشبختانه از حاشیه سمت راست بزرگراه می رفتم و در یک جایی که احتمال تصادف نبود ماشین را پارک کردم و به ایران خودرو رنگ زدم تا امداد خودرو را به کمک بفرست که یک ساعت طول کشید و تا ماشین را بگسل بکنند و به تعمیرگار ببرند

حالا حساب کنید اگر من در خط سبقت بودم چطور می توانستم ماشین را کنار بکشم و یا اگه در خط سبقت ماشین از حرکت می ایستاد چه باید می کردم در جایی که سرعت خودرو ها حداقل صد است چه تصادفات وحشناکی پیش می آمد به خاطر بی مبالاتی و ندانم کاری یک شرکت که جنبه ی انسانی را به مادیات فروخته است

حالا ماشین در پارکنیگ تعمیرگاه خوابیده است تا ببنیم درخواست قطعه آنها کی اجابت می شد



نظرات 2 + ارسال نظر

همکار منم رانا داره ولی ندیدم شکایت کنه البته جدید نیست یکی دو سالی هست خریده
با این اوضاع هی به ما میگن ماشین بخر من که تحمل این اعصاب خوردی و انتظار تو خیابون رو ندارم

پشت یه ماشین با خط خوش نوشته شده بود:
خر بخرید ماشین از ایران خودرو نخرید ..."
نمیدونم اونائی که مردم رو به خرید محصولات ایرانی دعوت و سفارش میکنن ، خودشون روزی روزگاری از این ماشینها سوار شدن که دارن بقیه رو تشویق میکنن ...یا بقول اون یارو که رفت خارج و زبان بلد نبود فقط ریپیت ها برا اوناست و اُو ریپیتها برا ما ؟؟؟

سلام
آن مدیر سایپایی که ازش سوال شد چه ماشینی سوار می شوی گفت مگان انتظار نداشته باش من پراید سوار بشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد